پرسش بنیادین در اخلاق این است: «من چه باید بکنم؟» و پرسش بنیادین در فلسفهٔ سیاسی این است: «ما، در مقام یک جامعه، چه باید بکنیم؟». فایدهگرایان پاسخ سرراستی برای هر دو پرسش دارند: به بیان ساده، کار درست آن است که بهترین نتیجه را در پی داشته باشد؛ «بهترین نتیجه» یعنی بالاترین حد ممکن مازاد خالص خوشی بر رنج، برای همهٔ کسانی که انتخاب ما بر آنها اثر میگذارد.
احسان رضاپور
قاعدهٔ محوری در فایدهگرایی این است که باید جهان را به بهترین جای ممکن تبدیل کنیم؛ یعنی تا آنجا که در توان ماست جهان را به صورتی دربیاوریم که هر فردی بالاترین سطح ممکن بهروزی را داشته باشد.
احسان رضاپور
وقتی میل کتاب انقیاد زنان را نوشت، زنان حق رأی نداشتند و نمیتوانستند مستقل از همسر خود صاحب اموال و املاک باشند. درواقع، قانون انگلستان زن را دارای هویت حقوقی مستقل نمیدانست. میل با قوت استدلال کرد که این فرودستی نهتنها فینفسه نادرست است، بلکه «یکی از موانع اصلی در راه پیشرفت بشر است.» میل نوشت که باید «اصل برابری کامل را بهجای آن بگذاریم و بپذیریم که نه اینگونه است که یک طرف قدرت یا امتیازی دارد و نه اینگونه که یک طرف ناتوان است.»
احسان رضاپور
معیار باید چنین باشد: آیا این رسم منجر به نفعِ بیشتر از زیان میشود؟ افزون بر این، در باب ارزشگذاری زیان هم میگوید که نبایستی صرفاً بر زیان به افرادی تمرکز کنیم که رابطهٔ ویژهای با ما دارند، بلکه تأکید میکند که دغدغهٔ ما در خصوص دیگران باید جهانشمول باشد.
احسان رضاپور