از آنجا که اکثریت مشاغل کسلکننده هستند و افراد را به بردگی میگیرند، گورتس امکان کاهش ساعات کاری را، البته همراه با حداقل درآمد تضمینشده، بالقوه رهاییبخش میداند، چراکه بدینطریق مجال فعالیتهای خودمختارانهٔ بیشتری، ازجمله فعالیتهای مفید اجتماعی که به دیگران سود میرسانند، فراهم میشود. این امر مردم را قادر میسازد تا شخصیتشان را در ابعاد گوناگون رشد دهند و همزمان مانع ویرانی محیطزیست شوند، ویرانی اقتصادی که یگانه مقصودش توسعه است. میتوان با ساختن جامعه بر محور کار نیمهوقت، فعالیتهای اجتماعی مفید و اوقات فراغت، تولید کالا و مصرف را همزمان کاهش داد.
hamed.mirzaei3
نظر مارکس آن بود که بحران انقلابی اوج یک فرآیند تکوینی طولانیتر درون جامعهٔ موجود است. این بدانمعنا است که تلاشی نابههنگام برای ایجاد تغییر انقلابی موفق نمیشود. مارکس خشونت رادیکالترین عناصر در انقلاب فرانسه (ژاکوبنها) را نکوهش میکرد، با این استدلال که این خشونتها نتیجهٔ تلاش برای تحمیل شرایطی است که جامعه هنوز برای آن آماده نیست.
سورینام
اعضای هر جامعهای باید برای زندگی بدون بیکارگی، فقر، جنایت و مجازات، با درجات مختلف آموزش ببینند. چراکه تمامی اینها معلول خطاهای نظامهای مختلفی است که در جهان رایجاند. آنها نتایج محتوم نادانی هستند.
سورینام