بریدههایی از کتاب اومانیسم و رنسانس
۲٫۰
(۳)
البته تعیینکنندهترین انقلاب و روشنترین فرارَوی از میراث دوران باستان در پهنههای کیهانشناسی و اخترشناسی رخ نمود، هرچند بردِ آنها اغلب از دیدِ همروزگاران پنهان ماند. از آغاز سدهٔ پانزدهم، نیکلاس کوزایی فشار فلجکنندهٔ ارسطوزدگی را برداشت و به مخالفت با ایدهٔ جهانِ بستهای که به شکلی پایگانمند سامان یافته است برخاست و اعلام داشت که کیهان سپهری بیکران است که کانون آن همهجاست و پیراموناش هیچجا ـالبته چنین اعلامی صرفآ نظری بود. میتوان گفت که نیکلاس کوزایی بدینسان راه کوپرنیک (۱۴۷۳ ـ ۱۵۴۳) را هموار ساخت، کسی که دورهٔ فرمانروایی و چیرگی علم مدرن را گشود. کوپرنیک که بطلمیوس را میستود در پی تکمیل و بهسازی الگوی اخترشناس یونانی، به آنجا رسید که سیستم کاملا نوینی برای سیارهها پیش نهاد. کوپرنیک، در بخش دهم کتاب نامبردهاش، سیستم «خورشیدمرکزی» را در برابر سیستم «زمینمرکزی» بطلمیوس گذاشت که ازآن پس همگان به توافق با آن رسیدند. بر پایهٔ این سیستم، خورشید ثابت است و در کانون کیهان جای گرفته است،
محمد طاهر پسران افشاریان
همانگونه که تاریخنگاران علوم یادآوری کردهاند، رویکرد اومانیستها به متنهای باستانی رویکردی دوگانه بود، بدینسان که گرچه با نگاهی احترامآمیز به آنها مینگریستند، اما توانایی فرارَوی و حتی نقدِ آنها را در خود میدیدند. برای نمونه، آندره وزال، کالبدشناس و جراح نامدار، با کالبدگشایی جسدها توانست شماری از نادرستیها و خطاهای جالینوس را نشان دهد و تصحیح کند و، بدینسان، مرجعیت بیچون وچرای این دانشمند باستانی را به لرزه در آورد.
محمد طاهر پسران افشاریان
جهان کتاب بزرگی شمرده میشد که باید راز نشانهای آن را گشود، نشانهایی که دست پروردگار آنها را آراسته و آماده و ترکیب کرده است. از یاد نبریم که جهان در سدهٔ هفدهم تبدیل به گسترهای محسوس میشود که باید بر پایهٔ عملیات منطقی به آن سامان بخشید و در توضیح آن کوشید.
محمد طاهر پسران افشاریان
تنها اندیشناک این هستیم که ذهن را بیاکنیم و بدینسان جایی برای درک و آگاهی نمیگذاریم (...) بلدایم بگوییم سیسرون چنین میگوید، خلقیات افلاطون چنان بود، اینها سخنان خود ارسطو هستند. اما خودمان چه میگوییم؟ چگونه میسنجیم و داوری میکنیم؟ چه انجام میدهیم؟ طوطی هم میتواند چنین چیزهایی بگوید.(...) نظرها و دانش دیگری را میانباریم و آنها را بسنده میشماریم. اما مهم این است که آنها را از آنِ خود گردانیم(... ) چنان بر بازوی دیگری تکیه میکنیم که نیروهای خودمان را به نابودی میکشانیم. میخواهم در برابر هراس از مرگ به خود دل و جرأت بخشم؟ بیدرنگ به سِنِکا دست مییازم. میخواهم به خودم یا به دیگری آرامش بخشم؟ از سیسرون وام میگیرم. هرآینه مرا درست تربیت کرده بودند میتوانستم همهٔ اینها را از خودم بهدست آورم.
از پترارکا تا مونتانی، نیروی آموزش اومانیستی در این بود که توانست از کژرویها و فاصلهگیری از اصولِ خود آگاه شود و مصرانه بر آزادی آموزش و شکوفایی شخصیت انسان تأکید ورزد.
محمد طاهر پسران افشاریان
هرچند اومانیسم به سبب ستایندگی اغلب گزافهآمیزِ متنهای باستانی برآمدِ علم و دانش مدرن را به تأخیر انداخت، اما از سوی دیگر، پیشرَوی علوم و فنآوریها را آسان گرداند. گرچه از سویی، به پخش رسالههای علمی ارسطو، کیهاننگاری بطلمیوس و گزینگویههای بقراط دست یازید و این آثار کارِ پژوهشی را فلج کردند به این سبب که آن را تابع مراجعی بیشاندازه معتبر گرداندند، اما از سوی دیگر، راههای کنجکاویهای نوین و فتحهای انکارناپذیر را نیز گشود. درواقع، آیا در کانونهای بزرگ اومانیسم ایتالیا ـفلورانس، رُم، میلان ــ نبوغ علمی و فنی شخصیتی مانند لئوناردو داوینچی نشکفت که پژوهشهایش پهنههای مکانیک، زمینشناسی، کالبدشکافی و هواشناسی را دربرداشت؟
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۲۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۲۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد