بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شهبانوی پنهان | طاقچه
کتاب شهبانوی پنهان اثر ساندرا گولاند

بریده‌هایی از کتاب شهبانوی پنهان

انتشارات:داهی
امتیاز:
۳.۹از ۴۴ رأی
۳٫۹
(۴۴)
«شاید انسان‌ها شادی را از زندگی‌ام بگیرند، اما هرگز نخواهند توانست وادارم کنند بی‌شرافت زندگی کنم.»
Moonlight🌕
«شاید انسان‌ها شادی را از زندگی‌ام بگیرند، اما هرگز نخواهند توانست وادارم کنند بی‌شرافت زندگی کنم.»
شکوفا
«شاید انسان‌ها شادی را از زندگی‌ام بگیرند، اما هرگز نخواهند توانست وادارم کنند بی‌شرافت زندگی کنم.»
Sophie
مردها با پافشاری و نمایشِ توانایی‌هایشان به خواسته‌هایشان می‌رسند و زن‌ها با وانمودکردن به ناتوانی و بیچارگی
استودیوس
پدر دوست داشت بگوید بهشت آزادانه زندگی‌کردن است. مادر باور داشت که بهشت، زندگی‌کردن در دلِ هنر است.
شکوفا
«شاید انسان‌ها شادی را از زندگی‌ام بگیرند، اما هرگز نخواهند توانست وادارم کنند بی‌شرافت زندگی کنم.»
atosoltan
«شادیِ پس از رنج، چه شیرین است.»
Moonlight🌕
آسایش کسانی که در کلیسا سرگرم نیایش بودند برآشفته‌ام می‌کرد؛ گرما، شکم سیر، خوشبختی. در این اندیشه بودم که در گروه برگزیدگان‌بودن و در پناه ایمان به بهشت زندگی‌کردن باید چه دل‌چسب باشد!
شکوفا
هر مفهومی ظاهری دارد.
شکوفا
تردیدی نبود که دنیای خوشبخت‌ها بهشت راستین بود؛ بهشتی که هرگز آن را نشناخته بودم.
شکوفا
به این می‌گن قهوه؛ یه نوشیدنی داغ ترکیه‌ایه
sam
«شاید انسان‌ها شادی را از زندگی‌ام بگیرند، اما هرگز نخواهند توانست وادارم کنند بی‌شرافت زندگی کنم.»
ava
«می‌دونین، پیش‌ترها هنر بود که ارزش داشت، ولی این روزها همه در اندیشهٔ فروش گیشه هستن.»
شکوفا
«تو زن باهوشی هستی؛ ببین چه سودی برات داره. تازه، چرا باید بذاری این تندروها جلوت رو بگیرن و بهت زور بگن؟ نباید به همین آسونی بهشون این اجازه رو بدی. اون‌ها خودشون رو مسیحی می‌دونن، هرچند، همهٔ کارهاشون از نفرت و کینه سرچشمه می‌گیره. باورت نمی‌شه، اون‌ها یارای این رو داشتن که اعلی‌حضرت رو هم زیر فشار بذارن! شنیده‌م توی این فکرن که به این کشور فرمانروایی کنن. خنده‌داره! میون این‌همه کارهای گمراهانه‌ای که هست، به این گیر داده‌ن که یه زن بازیگر رو به کار گمارده‌م. می‌دونی که، من جا نمی‌زنم، ولی دوست ندارم تو رو هم یه کافر بدونن.
narsis
تردیدی نبود که دنیای خوشبخت‌ها بهشت راستین بود؛ بهشتی که هرگز آن را نشناخته بودم.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
«هر آنِ زندگی گامی است به‌سوی مرگ.»
شکوفا
سبک‌مغزها جایی در سرزمین خوشبخت‌ها نداشتند.
شکوفا
پدر دوست داشت بگوید بهشت آزادانه زندگی‌کردن است. مادر باور داشت که بهشت، زندگی‌کردن در دلِ هنر است.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
برای کسب اطلاعات بیشتر دربارهٔ این کتاب، خواهشمندم از وب‌سایت من به آدرس www.SandraGulland.com دیدن فرمایید.
دختر پاييزي

حجم

۳۷۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

حجم

۳۷۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد