بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مهمان | طاقچه
تصویر جلد کتاب مهمان

بریده‌هایی از کتاب مهمان

امتیاز:
۴.۱از ۱۴ رأی
۴٫۱
(۱۴)
«جز اینکه خورشید امشب هم غروب می‌کنه و فردا دوباره طلوع می‌کنه، کی دیگه با اطمینان چیزی رو می‌دونه؟ ولی می‌شه حدس‌های خوب زد.»
غزل
«این هم مثل همهٔ آدمیزادها، همون چیزی رو می‌بینه که دلش می‌خواد ببینه.»
Book
«از منتظر موندن و امیدوار بودن خسته شدم. برو بذار توی حال خودم باشم.»
Book
جز اینکه خورشید امشب هم غروب می‌کنه و فردا دوباره طلوع می‌کنه، کی دیگه با اطمینان چیزی رو می‌دونه؟
Book
دانستن اسم کسی که اسمت را نمی‌داند، یک‌جورهایی به آدم قدرت می‌دهد.
Book
«ترجیح می‌دم احمق باشم تا سنگدل و بی‌عاطفه.» «خب پس به آرزوت رسیدی دیگه، نه؟»
(: wolf

حجم

۱۴۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۱۴۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۷۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد