وی در پراگماتیسم راهی برای وحدت بخشیدن به علم و مذهب یافت، زیرا محک حقیقت را به طور کامل تجربه میداند و تجربه مذهبی هر فردی بدون شک، پدیدهای است که باید از سوی همه به عنوان یک واقعیت پذیرفته شود. از دیدگاه پراگماتیسم، آزمون هر عقیدهای این است که آن عقیده چه تغییری در زندگی شخصی به وجود میآورد و همین آزمون است که گذرگاه انواع جهانبینیهاست. به طور کلی، این پدیدههای انسانی، شخصی و فردی هستند که برای جیمز جاذبه دارند و او هم بر اساس طبع خود و به گونهای فلسفی، با هرچه انتزاعی، شکلگرایانه، خردگرایانه و آموزهای است، مخالفت میکند. پراگماتیسم از ریشه لغوی Pragma به معنای عمل و کار است که به اصالت عمل یا صلاح عملی ترجمه شده و عمدتا چارلز ساندرز پرس (Pierce، ch. s) آن را ابداع کرد و از طریق جیمز، جرج هوبرت مید (Mead، G. H) و جان دیویی (Dewey، J) بسط یافت. کتاب پراگماتیسم جیمز حاوی سخنرانیهای وی در این موضوع است.
esrafil aslani