بریدههایی از کتاب گفت و گو با غریبه ها
۳٫۴
(۸)
ما فکر میکنیم میتوانیم بهراحتی با تکیه بر کوچکترین سرنخها درون قلب دیگران را ببینیم. ما بدون فکر دربارهٔ غریبهها قضاوت میکنیم. و البته محال است دربارهٔ خودمان چنین قضاوتی بکنیم. از نظر خودمان ما پرجزئیات، پیچیده و معماگونه هستیم. اما غریبهها... درکشان بسیار راحت است.
کاربر ۹۸۸۹۵۷
«این باور راسخ که ما دیگران را بیشتر از آنچه آنها ما را میشناسند، میشناسیم و ما بینشی دربارهٔ آنها داریم که آنها دربارهٔ خودشان ندارد (و برعکس)، باعث میشود ما در شرایطی که بهتر است گوش کنیم، حرف بزنیم و وقتی لازم است صبور باشیم، وقتی دیگران ادعا میکنند از منظورشان بد برداشت شده یا غیرمنصفانه دربارهشان قضاوت شده، در قبالشان ناشکیبایی به خرج دهیم.»
احسان رضاپور
شما حرف افراد را باور میکنید؛ نه به این خاطر که شکی دربارهاش ندارید. باور، بهمعنای نبودِ شک نیست. شما حرف مردم را باور میکنید، چون بهاندازهٔ کافی دربارهشان شک ندارید.
shahram naseri
برای خروج از وضعیت «حقیقت پیشفرض» چیزی لازم است که لوین آن را «جرقه» مینامد. جرقه همان بارقههای اول شک نیست. ما تنها زمانی از وضعیت حقیقت پیشفرض خارج میشویم که فرضیات اولیهمان بهطور قطع زیر سؤال میروند. به عبارت دیگر، ما مثل دانشمندان هوشیار رفتار نمیکنیم که آهسته شواهد و مدارک حقیقی بودن یا دروغین بودن چیزی را گردآوری کنیم و بعد نتیجه بگیریم. دقیقاً عکس آن عمل میکنیم. ما کار را با باور کردن آغاز میکنیم. و تنها زمانی دست از باور کردن میکشیم که شکها و شبهههای ما بهحدی بالا میگیرند که دیگر نمیتوانیم توضیحی برایشان ارائه دهیم.
shahram naseri
ما فکر میکنیم میتوانیم بهراحتی با تکیه بر کوچکترین سرنخها درون قلب دیگران را ببینیم. ما بدون فکر دربارهٔ غریبهها قضاوت میکنیم. و البته محال است دربارهٔ خودمان چنین قضاوتی بکنیم. از نظر خودمان ما پرجزئیات، پیچیده و معماگونه هستیم. اما غریبهها... درکشان بسیار راحت است.
shahram naseri
پیشفرض قرار دادن حقیقت یک معضل است. همان چیزیست که اجازه میدهد جاسوسها و کلاهبردارها راحت برای خودشان بچرخند.
کاربر ۴۳۱۹۲۰۲
شما حرف افراد را باور میکنید؛ نه به این خاطر که شکی دربارهاش ندارید. باور، بهمعنای نبودِ شک نیست. شما حرف مردم را باور میکنید، چون بهاندازهٔ کافی دربارهشان شک ندارید.
mohad
ما مثل دانشمندان هوشیار رفتار نمیکنیم که آهسته شواهد و مدارک حقیقی بودن یا دروغین بودن چیزی را گردآوری کنیم و بعد نتیجه بگیریم. دقیقاً عکس آن عمل میکنیم. ما کار را با باور کردن آغاز میکنیم. و تنها زمانی دست از باور کردن میکشیم که شکها و شبهههای ما بهحدی بالا میگیرند که دیگر نمیتوانیم توضیحی برایشان ارائه دهیم.
mohad
پرانین از این پدیده با عنوان «توهم بینش نامتقارن» یاد میکند. او در این باره مینویسد: «این باور راسخ که ما دیگران را بیشتر از آنچه آنها ما را میشناسند، میشناسیم و ما بینشی دربارهٔ آنها داریم که آنها دربارهٔ خودشان ندارد (و برعکس)، باعث میشود ما در شرایطی که بهتر است گوش کنیم، حرف بزنیم و وقتی لازم است صبور باشیم، وقتی دیگران ادعا میکنند از منظورشان بد برداشت شده یا غیرمنصفانه دربارهشان قضاوت شده، در قبالشان ناشکیبایی به خرج دهیم.»
shahram naseri
ما فکر میکنیم میتوانیم بهراحتی با تکیه بر کوچکترین سرنخها درون قلب دیگران را ببینیم. ما بدون فکر دربارهٔ غریبهها قضاوت میکنیم. و البته محال است دربارهٔ خودمان چنین قضاوتی بکنیم. از نظر خودمان ما پرجزئیات، پیچیده و معماگونه هستیم. اما غریبهها... درکشان بسیار راحت است.
jawhar karimi
حجم
۴۶۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه
حجم
۴۶۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه
قیمت:
۵۲,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد