مفهوم «جنسیت» هم تفاوت بین زنان و مردان و هم ساختار طبقاتی و نابرابری را که نظام اجتماعی ایجاد کرده است نشان میدهد. آنچه جنسیت «زن» یا «مرد» نامیده میشود و ساختارهای تعینبخش «زنانگی» و «مردانگی» را تقویت یا تضعیف میکند، معطوف به منافع فرهنگی هر جامعه است.
farzanepoursoleiman
به اهمیت تعیینکنندهٔ هنجارها اشاره میکند و معتقد است این هنجارها تعیین میکنند که افراد با چه هویتی بهمنزلهٔ سوژه به رسمیت شناخته میشوند؛ هنجارهایی که ما را در مقام سوژه به معنای کلی، قادر به زندگی اجتماعی میسازند.
farzanepoursoleiman
تمام فضاهای جغرافیایی فضاهای بالقوه برای تبعیض جنسیتی هستند و همهشان سازوکارهای قدرت و طرد را به نمایش میگذارند. او در کتابش از این مطلب انتقاد میکند که در جغرافیای انسانی به خانهٔ شخصی در نقش مکان مناسبات قدرت توجه نشده است
farzanepoursoleiman
«حجاب» بهنوعی نمایندهٔ تداوم سبک و ساختار زندگی سنتی «اندرونی» بود و ازاینرو، کشف حجاب بیشتر از منظر بههمریختگی ساختار سنتی (اندرونی/بیرونی) برای ایجاد ساختار جدیدی در جامعه نگریسته میشد.
farzanepoursoleiman
نظام اجتماعی جدید و مدرن قصد داشت این ذهنیت را جا بیندازد که بیحجابی نشانهٔ ترقی و پیشرفت و ضامن دسترسی به بالاترین درجه از سلسلهمراتب اجتماعی و، برعکس، حجاب و پردهپوشی نشانهٔ عقبماندگی، بیرون ماندن از قواعد تمدن و تعلق به پایینترین سلسلهمراتب قدرت و منزلت است.
farzanepoursoleiman
و این تفاوت به سرشت طبیعی نسبت داده شده است نه به فرهنگ
farzanepoursoleiman