بریده‌هایی از کتاب چگونه کمال‌گرا نباشیم؟

اگر دیده نشوی، از خجالت زدگی هم محفوظ خواهی ماند. اما آیا واقعاً کسی هست که بخواهد دیده نشده، بماند؟ دیده شدن و گهگاه، خجالت زده شدن، بخش غیرقابل گریز زندگی‌اند.

هنگامی که افراد خود را از چیزی منع می‌کنند یا سعی می‌کنند ذهن‌شان را از شر چیزی خلاص کنند، آن چیز با استقامت و دوام بیشتری به سمت‌شان برمی‌گردد.

کمی در مورد صفت‌ها و عنوان‌هایی که جامعه به‌صورت غیرمستقیم و یا مستقیم، به شما می‌دهد، و اینکه آن‌ها چگونه بر اعتقاد شما به خودتان و سنجشی که از خود دارید، تأثیر می‌گذارند، بیاندیشید.

در علم روان شناسی، فرد مبتلا به سندروم خود ویرانگری، کسی است که از سوی جامعه و دنیای اطرافش فردی موفق محسوب می‌شود اما از درون، «احساس می‌کند که دیگران را فریب داده و شرایط ایجاد موفقیتش، شانسی بوده است.» و این باعث می‌شود که شرایطی به وجود آید که اگرچه موفق ظاهر شده و هست، اما به لحاظ درونی، احساس وانمود کردن به موفقیت می‌کند (وانمودگرایی).

شکست، سعی بر رسیدن به هدفی بسیار بزرگ‌تر از ظرفیت اراده فعلی‌تان است.

روزی برادر لئو تولستوی، رمان نویس معروف، به او گفت که تا زمانی که فکر خرس سفید را از ذهنش بیرون نیاورده است، در گوشه‌ای بنشیند. مدت‌ها پس از آن روز، تولستوی در گوشه‌ای ماند و ذهنش بر همان خرس سفیدی که قصد داشت از ذهنش پاک کند، بیشتر متمرکز ماند. این آزمایش، در مطالعات دیگر نیز تکرار شده است و نتیجه همیشه یکسان است: هنگامی که افراد خود را از چیزی منع می‌کنند یا سعی می‌کنند ذهن‌شان را از شر چیزی خلاص کنند، آن چیز با استقامت و دوام بیشتری به سمت‌شان برمی‌گردد.

هدف یک کمال‌گرا از تلاش کردن چیست؟ آن‌ها تلاش می‌کنند که همه چیز را هم اکنون و به یک باره حل کنند، شکست هم می‌خورند. بخش مهم «معمول‌گرایی» را صبر تشکیل می‌دهد. ممکن است نتوانید زندگی را یک شبه تغییر دهید، اما از روند تغییر به یک معمول‌گرا، لذت خواهید برد!

به تأخیراندازان، حتی پس از آن که بهترین قدمی که می‌توانند برای شروع کاری بردارند را انتخاب کردند، دوباره به مرحله تأمل باز می‌گردند. اگر تمرین کنید که از مرحله تمرین بیرون آمده و سریع‌تر وارد مرحله اجرا شوید، متوجه خواهید شد که تأمل کردن چندان هم مفید نیست. سریع‌تر تصمیم بگیرید.

۲- حرکت تصمیم‌گیری سریع‌تر: روزی یک بار، ۴ گزینه مرتبط با برنامه‌ای که در سر دارید را مرور کنید مانند این که برای شام چه بخورید، کارهایی/ وظایفی که می‌توانید همین حالا انجام دهید، با افرادی که می‌توانید تماس تلفنی بگیرید و غیره و به سرعت آن‌ها را بر روی یک کاغذ یادداشت کنید. برای طرح ریزی ایده‌های‌تان زمان بگذارید، اما به محض آن که کار مورد نظر و تمام گزینه‌های ممکن را یادداشت کردید، با سرعت هرچه بیشتر دور یکی از گزینه‌هایی که می‌توانید با آن راحت‌تر باشید، خط بکشید. بقیه گزینه‌ها را از روی اطمینان خط بزنید. برای انتخاب بین گزینه‌ها کمتر از ۱۰ ثانیه وقت بگذارید. خود را متعهد کنید که دور هر کدام از گزینه‌هایی را که خط کشیدید، همان روز انجامش دهید. هرچه بیشتر این کار را انجام دهید، بیشتر به این نتیجه خواهید رسید که سریع تصمیم گرفتن در مورد مسائل نسبتاً جزئی (و گاهی حتی در مورد مسائل مهم)، یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی است که لازم است هر کس داشته باشد.

تا وقتی که چیزی را امتحان نکرده‌اید، نمی‌توانید بفهمید که چطور پیش خواهد رفت. معمولاً، پیش‌بینی‌ها نادرست از آب در می‌آیند، به خصوص در مورد کارهایی که نیازمند تلاش‌اند. هنگامی که به طور ناخودآگاه می‌خواهیم از انجام کاری که تلاش زیادی می‌طلبد، طفره برویم، شروع به گمانه‌زنی‌هایی نادرست و بدبینانه می‌کنیم.

۱- حرکت ضد پیش بینی کردن: هنگامی که در مورد انجام کاری تردید دارید و طرح ماجراهای منفی‌ای را پیش‌بینی می‌کنید، آن‌ها را با جزئیات بنویسید. از قبل جایی برای یادداشت آن‌ها در نظر بگیرید در غیر این صورت، هرگز نخواهید نوشت. پس از آن که در موقعیت مورد نظر قرار گرفتید و آن را تجربه کردید، نتایجی که در واقعیت گرفتید را با پیش‌بینی‌های قبلی خود مقایسه کنید.

هدف خود را در ذهن با پُتکی به ذره‌های کوچک‌تر خرد کنید، وقتی که به صدها قطعه ریز خرد می‌شوند، می‌توانید قطعه‌ای را برداشته و به خود بگویید که هدف بزرگ قبلی بدون این کار، امکان‌پذیر نبود. موفقیت را ذره‌ای بدانید و اجازه دهید «پیشروی» و «پیشرفت» تعریف جدید شما از موفقیت باشد. وقتی که پیشروی‌تان را موفقیت خود بدانید، کمتر بر این تاکید خواهید کرد که به هدفی بزرگ و بی عیب و ایراد برسید و بیشتر تأکیدتان بر این خواهد بود که برای حرکت به جلو، قدم دیگری بردارید. پس از آن که مدتی پیشروی را جستجو کردید، به موفقیت‌های بزرگ‌تری که همیشه آرزویش را داشتید، دست پیدا خواهید کرد.

۴- حرکت موفقیت ذره‌ای: هنگامی که روز خود را آغاز می‌کنید، موفقیت را هدف خود قرار ندهید، بلکه پیشروی را هدف خود در نظر بگیرید، و آن را در هر اندازه‌ای، بپذیرید. به این ایده، روزی یک دقیقه فکر کنید.

۳- حرکت آسان‌تر کردن موفقیت: خرده عادت‌هایی بسازید و دنبال کنید که موفقیت روزانه‌تان را به حدی آسان جلوه دهند که نتوانید به انجام‌شان «نه» بگویید. در ذهن خود راه دست‌یابی به موفقیت را از شکست آسان‌تر تصور کنید و موفق خواهید شد.

ممکن است شخصی به دیگری «سلام» کند و بی محلی ببیند، ایمیل درخواستی بفرستد که رد شود، داستان پنگوئنی را بنویسد که به زندان می‌رود، کتابی چاپ کند که به فروش نرود، در حین سخنرانی زبانش بگیرد و جمعیت او را «هو» کنند. اما باز هم این پنج مورد، برد محسوب می‌شوند. انعطاف‌پذیری شکل گرفته، جسارت به وجود آمده، حس قدرتی که با وارد میدان عمل شدن، به شما دست خواهد داد، و بازخورد با ارزشی که در نهایت دریافت خواهید کرد، این روز را به یکی از کارآمدترین روزهای زندگی‌تان تبدیل خواهد کرد و با وجود این که تمام این موارد با بدترین طرح ماجرای ممکن، جریان یافت، اما احتمال آن که در تمام این موارد فرد حس کند که نتیجه منفی گرفته، بسیار کم است. شکست، هرگز به اندازه «هیچ کاری انجام ندادن»، ناامید کننده، نیست.

اگر نگران آن هستید که اشتباهی مرتکب شوید، پس تمام طول زندگی خود نگران خواهید ماند زیرا اشتباهات، اتفاقاتی معمولی‌اند که برای همه اتفاق می‌افتند. طرز فکر دوگانه روشی بدون زحمت است که ذهن‌تان را از تمرکز بر اشتباهاتی که ممکن است مرتکب شوید، دور کرده و متوجه انجام کارهایی می‌کند که فرصت انجامش را دارید. به جای آن که موقعیتی را در بازه ۱ (ضعیف) تا ۱۰ (حد کمال) در نظر بگیرید، آن‌ها را در بازه ۰ (انجام ندادن هیچ کاری) تا ۱ (انجام حتی کوچک‌ترین کار در آن زمینه) ببینید. هنگامی که بر انجام دادن کاری تمرکز می‌کنید و آن را موفقیتی خود به خود، حساب می‌کنید، در زندگی بیشتر پیشرفت خواهید کرد و با آرامش بیشتری زندگی‌تان را به جلو خواهید برد.

۲- حرکت طرز فکر دوگانه: در زمینه‌ای که می‌ترسید اشتباهی مرتکب شوید، دیدگاه‌تان را دوگانه کنید. پس بیرون بزنید و برنده برگردید. برای اینکه آن را به حرکتی روزمره تبدیل کنید، خود را ملزم به تعیین برنامه‌ای دوگانه کنید که قابل اجرا در زندگی‌تان باشد و یا خود را ملزم به کسب بردی دوگانه با جزئیاتی که از پیش تعیین کرده‌اید، کنید.

۱- حرکت دفترچه موفقیت: جایی را برای یادداشت کردن موفقیت‌هایتان در نظر بگیرید (دفترچه، کامپیوتر، تلفن همراه) و روزی حداقل یکی از کارهایی را که با موفقیت انجام داده‌اید (یا یک خصوصیت مثبت‌تان را) در آن یادداشت کنید تا جایی که دیگر چیزی به ذهن‌تان نرسد.

ایده پیشنهادی این است که به روش خود زندگی کردن را تا جایی تمرین کنید که عادت کنید دیگر نیازی به این نداشته باشید دیگران روش زندگی‌تان را تعیین کنند. ژست‌های نمادین کوچک مانند بلند آواز خواندن، بر کف زمین دراز کشیدن در جمع و حتی صحبت با غریبه‌ها راه‌های خوبی‌اند که بتوانید به خودتان و دنیا ثابت کنید که خود مسئول زندگی‌تان هستید.

۴- حرکت شورشی: هر روز در مقابل هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی که دیگران از شما دارند، یک حرکت شورشی انجام دهید. نیاز به تایید شدن در خلاف جهت شورش قرار دارد و از همین رو آن‌هایی که مشکل نیاز به تأیید دیگران دارند، باید تمرین شورش کنند. راه‌های بسیاری وجود دارد که فرد بتواند در مقابل نیازی که به تأیید شدن دارد، به روشی امن و قانونی شورش کند. ساده‌ترین روش تمرین این است که در جمع، غیرعادی رفتار کنید. این کاری است که معمولاً افراد از انجامش خجالت زده می‌شوند.