همه از مرگ میترسیدند ولی از نشان دادنش بیشتر میترسیدند.
AbolFazL
روزها از تیرهای تکتیراندازها میمُردند، شبها از خمپاره، ولی از نبرد خبری نبود، پیشروی بیپایان از این دهکده به آن دهکده، بیهدف، نه میبردند، نه میباختند.
AbolFazL
جنگ به طرز ناراحت کننده و تو ذوق زنندهای کسالتبار بود
Sophie
جهاتی، نه هر جهتی، ولی از جهاتی صبر کردن، بدتر از تو تونل رفتن بود. تخیل آدم، بزرگترین قاتلش است.
Sophie
گفتن اینکه جنگ یعنی جهنم نصف حق مطلب را هم بیان نمیکند چون جنگ درعینحال یعنی رمز و وحشت و ماجراجویی و شجاعت
AS4438
از جهاتی شبیه خود کشور آمریکا بود، یعنی بزرگ و قوی و پر از نیتهای خوب و یک تودهی چربی تو شکمش و پا کُند ولی همیشه حرکتش پیوسته بود و تو مواقع لازم حاضر و معتقد به پاکیِ سادگی و رک بودن و سختکوشی.
AbolFazL
گفتن اینکه جنگ یعنی جهنم نصف حق مطلب را هم بیان نمیکند چون جنگ درعینحال یعنی رمز و وحشت و ماجراجویی و شجاعت و کشف و تقدس و ناامیدی و افسوس و اشتیاق و عشق. جنگ گَند است؛ جنگ سرگرمی است. جنگ هیجانانگیز است؛ نیاز به جان کندن زیاد دارد. جنگ مردتان میکند؛ جنگ مُردهتان میکند.
AbolFazL