بریدههایی از کتاب بی حد و مرز
۳٫۷
(۶۳۵)
معمولاً وقتی روی کسی یا چیزی اسم میگذارید، در واقع محدودیتی برای آن تعیین میکنید. بزرگترها باید خیلی مراقبِ حرفهایی باشند که به زبان میآورند، چراکه این حرفها سریع به ذهن کودکان راه پیدا میکنند.
احسان رضاپور
در آن لحظه متوجه شدم اگر دانش، قدرت است پس یادگیریِ دانش اَبَرقدرت است.
shakiba
سؤالات، تمرکز شما را هدایت میکنند
m.mah
در عصر ارتباطات، جهل انتخابی است.
m.mah
اگر به فردی ایدهای جدید بدهید، یک روزش را پرمایه خواهید کرد. اگر به فردی آموزش دهید چطور بیاموزد، خودش میتواند تمام زندگیاش را پرمایه کند.
Niki
آخرین خائنی که به مغزمان صدمه میزند، استنتاجِ دیجیتالی است؛ در جهانی که اطلاعات بهوفور در دسترس هستند، بیراه نیست که بگوییم کمی در استفاده از این اطلاعات زیادهروی کردهایم. ما حتی به نقطهای رسیدهایم که اجازه میدهیم فناوری بهجای ما بخش زیادی از تفکر و استدلال را انجام بدهد. در فضای مجازی، دیگران نتیجهگیریهای بسیاری میکنند که ما هم بهمرور مجبور میشویم توانایی نتیجهگیری خود را کنار بگذاریم و از آنها پیروی کنیم. هیچگاه اجازه نمیدهیم فردی دیگر بهجای ما فکر کند، اما بهراحتی این اجازه را به دستگاهها میدهیم.
فاطمه :)
خائنِ دوم، حواسپرتیِ دیجیتالی است؛ فَورانِ لذتِ لحظهایِ دوپامین دیجیتالی، جایگزینِ تواناییمان برای حفظ توجه لازم برای روابط عمیق، یادگیریِ عمیق یا کارِ عمیق میشود. اخیراً در سخنرانیای کنار یکی از دوستانم نشسته بودم و متوجه شدم در چند دقیقه، چندین بار به تلفن همراهش نگاه کرد. از او خواستم تلفنش را به من بدهد و برنامهٔ زمانِ صفحهنمایش را باز کردم؛ آنروز بیش از هزار بار صفحهٔ گوشیاش را روشن کرده بود و در یک روز هزار اعلان داشت. پیامهای متنی، اعلانهای رسانههای اجتماعی، ایمیلها و هشدارهای اخبار، مهم هستند اما ممکن است تمرکز ما را از بین ببرند و عادتمان بدهند از آنچه در لحظه از همه مهمتر است، غافل شویم.
فاطمه :)
اولین خائن، سیلِ اطلاعات دیجیتالی است؛ جریان بیپایانِ اطلاعات در جهانی که زمانمان محدود و انتظارات از ما غیرمنصفانه است، منجر به دستپاچگی و اضطراب و بیخوابی میشود. در دادهها و سرعت بالای تغییرات دستوپا میزنیم و بهدنبال راهکارها و ابزارهایی هستیم که کمی از کارایی و عملکرد و آرامش ذهنی خود را پس بگیریم.
فاطمه :)
با شکستنِ هر کاری که به تعویق میاندازید به قطعاتِ کوچکتر، مسیر رسیدن به آن مشخص میشود.
صابر
سریعترین دانشآموزان روی کرهٔ زمین، کودکان هستند و دلیلش این است که برایشان مهم نیست دیگران چه فکری دربارهشان میکنند. آنها از اشتباهکردن و شکستخوردن خجالت نمیکشند. زمانی که راهرفتن یاد میگیرند، سیصد بار زمین میخورند و سیصد بار بلند میشوند و احساسِ شرم و خجالت نمیکنند؛ فقط میدانند دوست دارند راه بروند.
از دیار غریب
«اجازه نده دانشگاه جلوی تحصیلت رو بگیره.» من بعدها فهمیدم که این جملهٔ معروف از مارک تواین است.
Atarxy
حافظه، ماهیچهای است که اجازه میدهیم ضعیف شود. بودن ابررایانه در جیبتان مزایایی دارد و مانند دوچرخهای برقی، جذاب و ساده است اما بدنتان را قوی نمیکند. بر اساس تحقیقات انجامشده دربارهٔ فراموشی، هرچه ظرفیت ما برای یادگیری بیشتر باشد و هرچه بیشتر تمرینهای ذهنیِ انجام بدهیم، خطرِ فراموشی کمتر خواهد بود. ما در بسیاری از مواقع، حافظهمان را بهضررِ خودمان برونسپاری میکنیم.
Hani
اگر ما باور کنیم پیشرفت غیرممکن است، پس در واقع امکان بهبود نخواهیم داشت. دستیابی به هر چیزی، وقتی اعتقاد نداشته باشید شدنی است، مشکل خواهد بود.
bud
وقتی شما کاری را میکنید که دیگران انجام نمیدهند، طوری زندگی خواهید کرد که دیگران نمیتوانند آنطور زندگی کنند.
سیدرضا
بخشِ زیادی از زندگیام اجازه دادم با محدودیتهایی مرا بشناسند که خودم ساخته بودم. فکر میکردم در کودکی متحمل صدمهای جبرانناپذیر شدهام و متقاعد شده بودم که با وجودِ این مشکل، نباید به آیندهای درخشان امید داشته باشم. اما با کمک برخی از افرادِ مهم، متوجه شدم محدودیتهایم واقعاً محدودیت نیستند. فقط موانعی بودند که باید بر آنها غلبه میکردم یا محدودیتهایی که باید از ذهنم خارجشان میکردم. وقتی این کار را انجام دادم، کارهایی که هر روز یاد میگرفتم انجام بدهم، بیحدومرز شدند.
سیدرضا
نامحدودشدن
عمل یا فرایندِ کنارگذاشتنِ برداشتهای نادرست و محدودکننده دربارهٔ پتانسیلِ فرد و پذیرفتن این واقعیت که با ذهنیت و انگیزه و روشهای صحیح، هیچ محدودیتی وجود نخواهد داشت.
سیدرضا
وقتی شما کاری را میکنید که دیگران انجام نمیدهند، طوری زندگی خواهید کرد که دیگران نمیتوانند آنطور زندگی کنند.
کاربر ۴۷۲۵۴۱۵
من در طول سالها با متخصصان بسیاری صحبت کردهام و صحبتها معمولاً به یک نکته ختم میشوند: تا وقتی اعتقاد دارید منتقدِ درونتان صدای خودِ واقعیتان یا همان خودِ باهوشتان است، همواره شما را هدایت خواهد کرد. بسیاری از ما حتی پیش از بیانِ باوری محدودکننده از عباراتی همچون «من خودم رو میشناسم...» استفاده میکنیم.
با این حال، اگر بتوانید شخصیتی جداگانه برای منتقدِ درونتان خلق کنید (شخصیتی که با خود واقعیتان تفاوت دارد) در ساکتکردن این صدا بیشتر موفق خواهید بود. این کار میتواند بسیار مفید باشد و در عین حال میتوانید از آن لذت هم ببرید. به منتقد درونتان نامی مضحک و مشخصههای فیزیکی مسخره بدهید. آن را کارتونی کنید و بگویید که حتی ارزشِ فیلمهای درجهدو را هم ندارد. آن را بهخاطر پایبندی سفت و سختش به منفیگرایی مسخره کنید. زمانی که وارد سرتان میشود، چشم نازک کنید. هرچه در تشخیصِ این صدا از خود واقعیتان بهتر عمل کنید، بهتر میتوانید باورهای محدودکننده را از قرارگرفتن بر سر راهتان بازدارید.
Marziye Hamidi
اصلاحِ باورهای محدودکننده
استعارهای هست که بهنظرم همیشه برای کمک به مردم برای دورشدن از باورهای محدودکننده، مفید است. به افراد میگویم تفاوتِ میان باورهای محدودکننده و ذهنیتِ بیحدومرز همچون تفاوت میان دماسنج و ترموستات است. دماسنج فقط یک عملکرد دارد: به محیط واکنش نشان میدهد. یعنی دمای محیط را میخواند و بس. این عملکرد بسیار شبیه واکنش اکثر مردم به باورهای محدودکننده است. یعنی احساسِ محدودیت میکنند، محدود به آن واکنش نشان میدهند و زندگیِ خود را محدود نگه میدارند.
از طرف دیگر، ترموستات دمای محیط را اندازه میگیرد و باعث میشود محیط به آن واکنش نشان دهد. اگر ترموستات متوجه شود اتاق بیش از حد سرد یا گرم است، محیط را تغییر میدهد که به حالتِ ایدئال تعیینشده در بیاید. به همین شکل، اگر شما با تلاشهای داخلی یا خارجی برای محدودکردنتان روبهرو شوید، میتوانید مثل ترموستات عمل کنید و باورهای محدودکننده را رد کنید و محیطی بسازید که با اهدافِ بلندپروازانهٔ شما همخوان باشد.
Marziye Hamidi
شرمساربودن دربارهٔ کاری که انجامش ندادهاید احتمالاً همهچیز را بدتر خواهد کرد و به احساسی تبدیل میشود که هرگز مفید نیست.»
me
حجم
۷۷۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۳ صفحه
حجم
۷۷۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۳ صفحه
قیمت:
۶۴,۰۰۰
۱۹,۲۰۰۷۰%
تومان