بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خودشناسی | صفحه ۳۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خودشناسی

بریده‌هایی از کتاب خودشناسی

۳٫۶
(۱۱۲۲)
که ما اغلب خیلی خوب می‌دانیم که چطور برای غریبه‌های اطرافمان دوستان خوبی باشیم، اما به خودمان که می‌رسد نابلد هستیم. وجه امیدبرانگیز این واقعیت آن است که بنابراین پیشاپیش واجد مهارت‌های لازم برای دوستی هستیم. تنها تفاوت این است که تاکنون این مهارت‌ها را در ارتباط با کسی که احتمالاً بیشترین نیاز را به آن‌ها دارد به کار نینداخته‌ایم؛ روشن است که آن شخصِ محتاج، خود ما هستیم.
گربه بد
چیزی را پیدا می‌کنیم که به نحوی بسیار تأثیرگذار می‌تواند افکار ما را از درگیری با نزاع‌های درونی‌مان به جای دیگری پرتاب کند. پورنوگرافی آنلاین یکی از چیزهای محبوب است، بعدی اخبار است، سومی اعتیاد به الکل و چهارمی هم مشغولیت با کار و شغل است. ما این چیزها را چندان به خاطر خودشان نمی‌پسندیم، بلکه به این دلیل مورد پسند ما هستند که می‌توانند ما را از ترس‌هایمان به دور نگاه دارند تا با آن‌ها مواجه نشویم.
shahram naseri
عشق به خویشتن تعیین‌کنندهٔ این است که چقدر می‌توانیم مستقل باشیم، و چقدر می‌توانیم روی ایده‌های حلاجی‌شده‌ای که ارائه می‌دهیم پافشاری کنیم و حتی وقتی دیگران آن‌ها را نمی‌فهمند کماکان به درستی‌شان باور داشته باشیم.
shahram naseri
اگر امکانات فراوانی برای عشق به خویشتن داشته باشیم، احساس خواهیم کرد واجد این توان هستیم که به اشتباه‌های خودمان اذعان کنیم و کماکان به عزت نفس خودمان باور داشته باشیم.
shahram naseri
بسیار آزارنده است که وقتی دچار مشکلات می‌شویم چه ساده نقاط قوتمان را فراموش می‌کنیم و آن‌ها را نمی‌بینیم.
zohre
همه ما واجد رانه‌هایی به سوی رشد و پیشرفت هستیم و اگر گوش‌به‌زنگ باشیم می‌توانیم از طریق پیام‌هایی که در پوشش‌های غلط‌انداز و از طریق تکانه‌های علاقه‌مندی دریافت می‌کنیم، جنبه‌های نسبتاً بهتری از خودمان را کشف کنیم.
shahram naseri
همه ما واجد رانه‌هایی به سوی رشد و پیشرفت هستیم و اگر گوش‌به‌زنگ باشیم می‌توانیم از طریق پیام‌هایی که در پوشش‌های غلط‌انداز و از طریق تکانه‌های علاقه‌مندی دریافت می‌کنیم، جنبه‌های نسبتاً بهتری از خودمان را کشف کنیم.
shahram naseri
هر چیزی که در ما کنجکاوی برانگیزد یا باعث لذتی خاص شود، در حال ارائهٔ داده‌هایی ــ نسبتاً ناخوانا ــ درباره ما است، درباره چیز مهمی که در زندگی‌مان از قلم افتاده است یا کمتر از میزان لازم در زندگی‌مان وجود دارد.
shahram naseri
کلید ورود به تعمق فلسفی این سه پرسش مهم است: هم اکنون بابت چه چیزی اضطراب دارم؟ هم اکنون بابت چه چیزی عصبانی‌ام؟ هم اکنون بابت چه چیزی هیجان دارم؟
shahram naseri
احساسات و امیالی که واکاوی نشده‌اند، به سادگی ما را به حال خود نخواهند گذاشت؛ آنان در وجودمان لانه می‌کنند و انرژی خود را به شکلی تصادفی به دیگر مسائل مجاور خویش می‌گسترانند. جاه‌طلبی‌ای که خودش را نشناسد، به شکل اضطراب بروز می‌کند. حسادت به لباس کینه در می‌آید؛ عصبانیت به خشم تبدیل می‌شود؛ اندوه به تدریج به افسردگی می‌انجامد. اموری که انکارشان کرده‌ایم، سیستم را تحت فشار و تنش قرار می‌دهند. دچار تیک‌های مضر می‌شویم؛ مثل حرکات غیرارادی در صورت، ناتوانی جنسی، ناتوانی شغلی، اعتیاد به الکل یا علاقهٔ مفرط به پورنوگرافی.
shahram naseri
من حکیم نیستم به این دلیل که می‌دانم، بلکه حکیم هستم چون می‌دانم که نمی‌دانم.
کاربر ۷۵۶۱۶۳۵
این که به طور کامل میراث عاطفی‌مان را درک کنیم و از پس آن بر آییم، کاری طولانی‌مدت است. بسیار زمان‌بر است و مستلزم این است که بارها و بارها برخی سؤالات را از خودمان بپرسیم.
hach_ms
بازی کردن با وخیم‌ترین وقایع، یکی از بهترین راه‌ها است که یک نگرانی آزارنده را بالاخره خنثی کنیم. بایستی با بدترین نگرانی‌هایمان تک به تک روبه‌رو شویم تا دریابیم که اکثرشان چندان ناظر به هیچ خطر جدی‌ای نیستند.
hach_ms
گردوی مغز ما در آخرین ثانیه‌ها است که به تدریج سعی کرده این را نیز تصور کند که اگر جای کس دیگری می‌بود امور را چطور می‌دید (یکی از نشانه‌های این تغییر آن است که ذهن انسان آموخته است از مطالعهٔ رمان لذت ببرد). اما این قابلیت برای همدلی هنوز قابلیتی شکننده است و به سهولت از عملکرد مناسب خویش باز می‌ایستد؛ به خصوص هنگامی که گردوی مغزمان خسته باشد و کسی بخواهد ایده‌ای را در آن فرو کند که به نظرش عجیب و غریب می‌آید.
miss_yalda
گردوی مغز ما چنان تحت تأثیر وضعیت بدنمان است که حتی خودش هم متوجه نیست گردوی مغز به شدت دچار این نقص است که نمی‌تواند بفهمد چرا چنین افکار و ایده‌هایی در آن جریان دارند. عادتش این است که سرچشمهٔ آن‌ها را شرایط عینی و بیرونیِ جهان بداند، به جای این که این گزینه را نیز لحاظ کند که شاید ناشی از تأثیر بدن بر ذهن باشند. معمولاً متوجه نقشی نیست که میزان خواب، قند خون، هورمون‌ها و دیگر فاکتورهای فیزیولوژیک روی شکل‌گیری ایده‌ها دارند. گردوی مغز ما به تفسیری عقلانیت‌محور از طرح‌ها و چشم‌اندازهای ذهنی می‌چسبد که در اصل به طور عمده سرچشمه‌ای فیزیولوژیک دارند
miss_yalda
ما نیازمند میراثی احساسی هستیم که خود را اساساً شایستهٔ عشق بدانیم، تا در برابر عواطفی که بعدها همسر آینده‌مان نثار ما می‌کند بی‌حس نباشیم. اگر حد شایسته‌ای از عشق به خویشتن وجود نداشته باشد، مهربانی دیگری را نیز همواره محبتی اشتباه یا ساختگی و حتی در برخی مواقع توهین‌آمیز می‌پنداریم؛ زیرا محبتشان از نظر ما به این معنا است که آنان اصلاً ذره‌ای ما را درک نکرده‌اند و درنیافته‌اند که ارزیابی نسبی ما درباره چیزهایی که شایسته‌اش هستیم با آنان چقدر متفاوت است. بدین ترتیب، فردی که به وضوح حتی روحش از درونیات ما خبر ندارد به ما عشقی را نثار می‌کند که برایمان غیرقابل‌تحمل و ناآشنا است، ولی ما در نهایت به شکلی خودتخریب‌گرانه و البته ناخودآگاهانه او را دلسرد و مأیوس می‌کنیم.
miss_yalda
عیب‌جویی به عیب‌جویی عادت می‌کنیم و نسبت به برخی رفتارها و افراد به شدت نظر منفی می‌یابیم. چیزی که حاضر به اعترافش نیستیم آن است که به این دلیل این قدر همه چیز را محکوم می‌کنیم که نیاز داریم ذهن و آگاهی‌مان را از این واقعیت منحرف کنیم که بخش‌هایی از وجودمان واقعاً آن امور محکوم‌شده را می‌پسندد. برخی ذائقه‌های جنسی خاص را منحرفانه و دور از شأن انسانی می‌دانیم، دقیقاً به این دلیل که ته ذهن‌مان می‌دانیم که همان ذائقه‌ها در جایی از وجودمان حضور دارند. وقتی برخی افراد دستگیر می‌شوند یا در مطبوعات رسوا می‌شوند خوش و شادمان می‌شویم؛
miss_yalda
بی‌ارزش کردن به خودمان می‌گوییم فلان چیز اصلاً برایمان هیچ اهمیتی ندارد ــ عشق یا سیاست، موفقیت شغلی یا زندگی اندیشه‌ورزانه، آن دانشجوی زیبا یا آن خانه‌ای که قدرت خریدش را نداریم و بدجور هم اصرار داریم که هیچ علاقه‌ای در ما وجود ندارد و هیچ ارزشی هم قائل نیستیم. به چه کارها که دست نمی‌زنیم تا به خودمان و دیگران اثبات کنیم که به طور مطلق بی‌تفاوتیم. هیچ اشتباهی نباید در کار باشد. ما به تمامی و به طور مطلق بی‌خیالیم. آن‌ها همه ابله‌اند. این‌ها هم اتلاف پول است. چه احمق‌هایی. گاهی هم توضیحاتی بسیار طولانی، عالمانه و استدلالی عَلَم می‌کنیم که چرا فلان چیز چندان ما را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد
miss_yalda
زودرنجی اغلب وقتی عصبانیتمان را نسبت به یک شخص یا یک وضعیت انکار می‌کنیم، این عصبانیت به شکل نوعی زودرنجی فراگیر در می‌آید. آنقدر خوب به خودمان دروغ می‌گوییم که اصلاً نمی‌دانیم چه خبر است: بی آنکه دلیلش را بدانیم مدام از کوره در می‌رویم. یکی کنترل تلویزیون را جابه‌جا کرده، در یخچال هیچ تخم‌مرغی نمانده، قبض برق اندکی بیشتر از انتظارمان آمده، هر چیزی از این دست ممکن است ما را از جا در ببرد. مغزمان چنان با این فکر پر شده که همه چیز آزارنده و روی اعصاب است که زیرکانه هیچ جایی برای تمرکز بر مسئلهٔ حقیقتاً غم‌بار و ناراحت‌کننده باقی نمی‌گذاریم.
miss_yalda
سرخوشی دیوانه‌وار گاه می‌کوشیم غم و اندوهی را که نتوانسته‌ایم صادقانه با آن روبه‌رو شویم پشتِ حد اغراق‌آمیزی از سرخوشیِ دیوانه‌وار پنهان کنیم. در این حالت نه تنها شادمان نیستیم بلکه به تمامی ناتوانیم از این که حتی کوچکترین اندوهی را احساس کنیم، زیرا در این صورت به کلی غرق غم‌های فروخورده‌مان می‌شویم. برای همین با پافشاری تمام گرایشی شکننده در خودمان می‌پروریم که مدام بگوییم همه چیز خوب است. مدام تأکید می‌کنیم که «چقدر دوست‌داشتنی است، مگر نه؟»، و اصلاً اجازه نمی‌دهیم هر گونه تصوری برخلاف آن وارد کار شود.
miss_yalda

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
۱۵,۵۰۰
۵۰%
تومان