بریدههایی از کتاب خودشناسی
نویسنده:آلن دوباتن
مترجم:محمدهادی حاجیبیگلو
انتشارات:انتشارات پندار تابان
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۶از ۱۱۱۸ رأی
۳٫۶
(۱۱۱۸)
اگر حد شایستهای از عشق به خویشتن وجود نداشته باشد، مهربانی دیگری را نیز همواره محبتی اشتباه یا ساختگی و حتی در برخی مواقع توهینآمیز میپنداریم
kelara
وقتی دچار فقدان عشق به خویشتن باشیم، ایجاد روابط عاشقانه تقریباً برایمان ناممکن میشود؛ زیرا یکی از الزامات اصلی برای قابلیت پذیرش عشق دیگری این است که تا حد مناسبی خودمان را دوست بداریم، که البته بایستی طی سالیان متمادی و عمدتاً در دوران کودکی در ما شکل گرفته باشد
kelara
راهحل همیشه این است که جنبههای انکارشدهٔ وجودمان را همچون چیزی بهنجار ببینیم.
kelara
درک نحوهٔ عملکرد خودفریبی نه تنها به رابطهمان با خودمان کمک میکند، بلکه در رابطه با دیگران نیز بسیار یاریکننده است. وقتی این درک را بیابیم، متوجه میشویم که دیگران نیز دچار همان مشکلات ما هستند.
kelara
عموماً به این شکل آزادانه و صادقانه فکر نمیکنیم، چون میهراسیم که هیچ گاه نتوانیم از دست این اعترافات خلاص شویم. اما به رسمیت شناختنِ یک احساس به این معنا نیست که باید آن را تا به انتها پی بگیریم. لزومی ندارد که اذعان به یک فانتزی یا یک میل، به تحقق عملی بینجامد؛ در واقع، عموماً خودِ این اقرار، به شکل نوعی بدیلِ تحقق واقعی عمل میکند.
kelara
چیزهایی که در حال انکارشان هستیم، اموری دردناکاند؛ اما در عین حال در بطن آنها چیزهایی وجود دارد که بالقوه برای رشد و پیشرفت کلیمان مهم و حیاتی است.
kelara
باید هر جا که میتوانیم به خودمان حقیقت را بگوییم، به این دلیل ساده که اغلب برای آرامش کوتاهمدتی که از دروغگویی نصیبمان میشود، هزینهٔ بالایی خواهیم پرداخت
kelara
این که با خودمان روراست نباشیم چه بسا چندان شرافتمندانه به نظر نرسد، اما وقتی چنین کاری برایمان لذتبخش است چه چیزی میتواند مانع ما شود که به خودمان دروغ نگوییم؟ اگر حقیقت این قدر برایمان تلخ و رنجشآور است، چه اشکالی دارد که مشکلات را از چشم خود دور نگاه داریم؟ اصلاً چه لزومی دارد که حقیقت همیشه خوب باشد؟
kelara
به خودمان میگوییم فلان چیز اصلاً برایمان هیچ اهمیتی ندارد ــ عشق یا سیاست، موفقیت شغلی یا زندگی اندیشهورزانه، آن دانشجوی زیبا یا آن خانهای که قدرت خریدش را نداریم و بدجور هم اصرار داریم که هیچ علاقهای در ما وجود ندارد و هیچ ارزشی هم قائل نیستیم. به چه کارها که دست نمیزنیم تا به خودمان و دیگران اثبات کنیم که به طور مطلق بیتفاوتیم. هیچ اشتباهی نباید در کار باشد. ما به تمامی و به طور مطلق بیخیالیم. آنها همه ابلهاند. اینها هم اتلاف پول است. چه احمقهایی. گاهی هم توضیحاتی بسیار طولانی، عالمانه و استدلالی عَلَم میکنیم که چرا فلان چیز چندان ما را تحت تأثیر قرار نمیدهد. وقتی میخواهیم هر گونه تصور را نفی کنیم که شاید به چیزی علاقهمند هستیم، چنان باهوش و خوشزبان میشویم، در حالی که هنگام دفاع از هر چیزی که واقعاً مورد علاقهٔ ما است اصلاً خبری از این هوش و خوشزبانیمان نیست.
kelara
اغلب وقتی عصبانیتمان را نسبت به یک شخص یا یک وضعیت انکار میکنیم، این عصبانیت به شکل نوعی زودرنجی فراگیر در میآید. آنقدر خوب به خودمان دروغ میگوییم که اصلاً نمیدانیم چه خبر است: بی آنکه دلیلش را بدانیم مدام از کوره در میرویم. یکی کنترل تلویزیون را جابهجا کرده، در یخچال هیچ تخممرغی نمانده، قبض برق اندکی بیشتر از انتظارمان آمده، هر چیزی از این دست ممکن است ما را از جا در ببرد. مغزمان چنان با این فکر پر شده که همه چیز آزارنده و روی اعصاب است که زیرکانه هیچ جایی برای تمرکز بر مسئلهٔ حقیقتاً غمبار و ناراحتکننده باقی نمیگذاریم
kelara
به این دلیل نیز به خودمان دروغ میگوییم که نیاز داریم تصور خوبی از خودمان داشته باشیم و انرژی بسیاری صرف میکنیم که تصور کنیم اساساً آدم نرمالی هستیم، و عشقها و نفرتهای عجیب و غریب و افکار منحرفانه در زندگی ما جایی ندارد.
kelara
یکی از موانع مهم در برابر دستیابی به خودشناسی و بالتبع زندگی پرثمر و شکوفا این است که یک نیمهٔ ذهن ما عادت دارد به نیمهٔ دیگر دروغ بگوید. همه ما به دلیلی که بسیار قابلفهم به نظر میرسد، به خودمان دروغ میگوییم: دلیلش آن است که میخواهیم از درد اجتناب کنیم. از آنجا که همه ما شکننده و نازکنارنجی هستیم، در این کار خبره شدهایم که افکار آزارنده را به قلمرو ناخودآگاهمان برانیم.
kelara
هویت عاطفی ما تاریخ خاص خودش را دارد؛ از خانوادههایمان است که این هویت را به ارث میبریم. هر چه بیشتر درباره میراث عاطفیمان بدانیم، بهتر میتوانیم مراقب رفتارهای عجیبمان باشیم، بیشتر با خودمان همدلی کنیم، بهتر خودمان را برای دیگران شرح دهیم و به میزانی محدود خودمان را تغییر دهیم.
kelara
میراث عاطفیمان همیشه گریبانگیر ما است، زیرا در وضعیتی به ما واگذار شده است که به تمامی بیدفاع و درمانده بودهایم. نخستین سالهای زندگی دورهٔ آسیبپذیری حاد و فراگیر است
kelara
درجهٔ اعتماد موجود در یک رابطهٔ عاشقانه، تعیینکنندهٔ شدت اضطراب ما درباره آیندهٔ رابطهمان است
kelara
اگر امکانات فراوانی برای عشق به خویشتن داشته باشیم، احساس خواهیم کرد واجد این توان هستیم که به اشتباههای خودمان اذعان کنیم و کماکان به عزت نفس خودمان باور داشته باشیم. اما اگر عشقمان به خویشتن بسیار شکننده باشد، اصلاً به خودمان اجازه نمیدهیم کوچکترین خطا یا اشتباهی را از جانب خودمان بپذیریم؛ در این حالت تهماندههای عزت نفسمان را نیز از دست میدهیم
kelara
میتوانیم با روشنسازی رفتارهایمان در قلمرو روابط، از شدت و ماهیت عشقمان به خود خبردار شویم. وقتی یک رابطهٔ عاشقانه دردی از ما دوا نمیکند (شاید چون از این رابطه آسیب میبینیم یا نادیده گرفته میشویم)، آیا آنقدر خودمان را دوست داریم که به سرعت این رابطه را تمام کنیم؟ یا این که آنقدر با خودمان بد تا میکنیم که گویی به طور ضمنی اعتقاد داریم آسیب تمام چیزی است که حق ما است از یک رابطهٔ عاشقانه نصیبمان شود؟
kelara
وقتی شخصی دیگر ما را میآزارد یا تحقیرمان میکند، چه بسا بتوانیم از کنار این توهین بگذریم و هیچ اعتنایی نکنیم، زیرا اطمینان داریم که ما هم حق داریم همانطور که هستیم وجود داشته باشیم. یا شاید بخواهیم دیگران را مجبور کنیم که به ما احترام بگذارند، در فکر فرو رویم و در درونمان بشکنیم، و با چند کلمهٔ بیادبانه کل وجودمان به لرزه بیفتد. وقتی در شرایطی قرار میگیریم که باید کاری انجام دهیم که شاید برای دیگران احمقانه به نظر برسد، شاید احساس کنیم به خطرش نمیارزد؛ یا شاید بتوانیم مذمّت دیگران را تاب آوریم، زیرا به قدر کافی درونمان محکم و استوار است.
kelara
میزان عشق ما به خودمان به طور مشخص هنگامی معلوم میشود که با تهدیدهایی از سوی دیگران روبهرو شویم.
kelara
عشق به خویشتن مبنا و هستهٔ اصلیِ پاسخ به این معما است که ما به لحاظ عاطفی که هستیم. تا حد زیادی همین ویژگی است که تعیین میکند یک شخص تا چه حدی نسبت به خود گرم و گشادهرو است، چقدر خودش را میبخشد و پذیرای خودِ واقعی خویش است
kelara
حجم
۴۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۴۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۳۱,۰۰۰
۱۵,۵۰۰۵۰%
تومان