بریدههایی از کتاب خودشناسی
نویسنده:آلن دوباتن
مترجم:محمدهادی حاجیبیگلو
انتشارات:انتشارات پندار تابان
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۶از ۱۱۲۲ رأی
۳٫۶
(۱۱۲۲)
تعمق فلسفی باید در مواقعی از روز انجام شود که انتظار کار خاصی از ما نمیرود. برای مثال، شاید روی تخت یا مبل دراز کشیده باشیم، در حالی که قلم و دفتری به دست داریم. کلید ورود به تعمق فلسفی این سه پرسش مهم است:
هم اکنون بابت چه چیزی اضطراب دارم؟
هم اکنون بابت چه چیزی عصبانیام؟
هم اکنون بابت چه چیزی هیجان دارم؟
رهگذر
اگر جستجویمان برای خودشناسی موفقیتآمیز باشد، در نهایت باعث خواهد شد که اذعان کنیم چقدر شناخت کمی از خودمان داریم و شاید حتی هرگز نتوانیم به شناخت کامل و بینقصی از خودمان برسیم. این پارادوکسی است که سقراط آن را صورتبندی کرده است: من حکیم نیستم به این دلیل که میدانم، بلکه حکیم هستم چون میدانم که نمیدانم.
فرشته عبدی
چه بسا تصوراتی ضمنی اما نیرومند در ما شکل گرفته باشد بدین مضمون که هر که نتواند با کار کردن کنار بیاید، هر که درگیر ماجرایی عاشقانه بشود، یا هر که به دلیل طلاقی که سه سال پیش رخ داده کماکان عصبانی باشد، نمیتواند شخصی محترم (یعنی کسی که دستکم والدینش به وی عشق میورزند) محسوب شود. اکثر امیال جنسی ما هنوز هیچ جایگاهی در فهم متعارف ما از رفتار و شخصیت قابلاحترام نیافتهاند.
abolfazl
به طور سنتی پسران اجازه ندارند که اعتراف کنند دلشان میخواهد گریه کنند و دختران نیز اجازه ندارند برخی آرزوها و آمال خاص را در ذهن بپرورند تا مبادا به زنانگیِ وجودشان لطمه بزند.
abolfazl
گاه فهم دینامیکهای سیارهای در فضا برایمان سادهتر از درک سازوکاری است که در اعماق مغزمان در کار است.
abolfazl
فراموشی، انتقامِ آن افکاری است که طی روز از پرداختن به آنها اجتناب کردهایم.
Raha Nemati
حتی گاه فهم دینامیکهای سیارهای در فضا برایمان سادهتر از درک سازوکاری است که در اعماق مغزمان در کار است.
Raha Nemati
همه ما به دلیلی که بسیار قابلفهم به نظر میرسد، به خودمان دروغ میگوییم: دلیلش آن است که میخواهیم از درد اجتناب کنیم
فرشته عبدی
از مادرم آموختم که زود از کوره در بروم و هیچ امیدی به این نداشته باشم که نزدیکانم حرفهایم را درک کنند. از پدرم آموختم که خودم را صرفاً بر حسب دستاوردهای بیرونیام ارزیابی کنم و از این رو، هنگام مواجهه با شکستهای حرفهای دچار احساس شدید حسادت و آشفتگی شوم
Sara
چه بسا امروزه دیگر چنین ممنوعیتهای به طور مشخص سرراستی در کار نباشد، با این حال ممکن است ممنوعیتهای دیگری جای آنها را گرفته باشند که به همان اندازه قدرت و تأثیرگذاری دارند.
#𝟩𝟨𝟥𝟦𝟫𝟩
وقتی سطح عشقمان به خویشتن به قدر کافی باشد، میتوانیم به سهولت به دیگران نه بگوییم؛ دیگر دیوانهوار سعی نخواهیم کرد دیگران را راضی نگاه داریم. همچنین وقتی احساس کنیم حق ما است که حقوقمان افزایش یابد، خواهیم توانست درخواستمان را مطرح کنیم، زیرا از نقش مهم خود در کارها به خوبی آگاهیم. باید بدانیم که عشق شرافتمندانه به خویشتن با خودخواهی فرق دارد: عشق به خویشتن یعنی احساس صحیحِ احترام به خودمان.
Sara
از مادرم آموختم که زود از کوره در بروم و هیچ امیدی به این نداشته باشم که نزدیکانم حرفهایم را درک کنند. از پدرم آموختم که خودم را صرفاً بر حسب دستاوردهای بیرونیام ارزیابی کنم و از این رو، هنگام مواجهه با شکستهای حرفهای دچار احساس شدید حسادت و آشفتگی شوم.
Sara
مشوقهای زیادی وجود دارند که از ما میخواهند دردهایمان را حس نکنیم و به آنها بیتوجهی کنیم. اما در نهایت، این پریشانی فراگیر که هیچ گاه وجودش را نپذیرفتهایم چه بسا تمام وجودمان را غرق افسردگی سازد.
ندا
شاید زمانی این رفتاری قابلدرک بوده است که میکوشیدیم وجه خوب والدین را ببینیم و محبت والدینی را جلب کنیم که اغلب بیملاحظه بودند و حتی گاهی دست به خشونت میبردند: وقتی سه سالمان بود چندان گزینهٔ دیگری هم نداشتیم. اما این که کماکان در برابر خشونت و بیملاحظگی، از خودمان مهر و محبت نشان دهیم، به معنای این است که بر انتخابهایی که در زندگی عاشقانهٔ بزرگسالیمان داریم محدودیتهای بسیار تنگنظرانهای تحمیل کردهایم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
با توجه به این که درسهای ارزشمند اغلب در لفافههای دردناک در اختیارمان قرار میگیرد، چقدر حاضریم کماکان چیزهای جدید بیاموزیم؟
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
وقتی شخصی دیگر ما را میآزارد یا تحقیرمان میکند، چه بسا بتوانیم از کنار این توهین بگذریم و هیچ اعتنایی نکنیم، زیرا اطمینان داریم که ما هم حق داریم همانطور که هستیم وجود داشته باشیم. یا شاید بخواهیم دیگران را مجبور کنیم که به ما احترام بگذارند، در فکر فرو رویم و در درونمان بشکنیم، و با چند کلمهٔ بیادبانه کل وجودمان به لرزه بیفتد. وقتی در شرایطی قرار میگیریم که باید کاری انجام دهیم که شاید برای دیگران احمقانه به نظر برسد، شاید احساس کنیم به خطرش نمیارزد؛ یا شاید بتوانیم مذمّت دیگران را تاب آوریم، زیرا به قدر کافی درونمان محکم و استوار است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
میزان عشق ما به خودمان به طور مشخص هنگامی معلوم میشود که با تهدیدهایی از سوی دیگران روبهرو شویم. وقتی با غریبهای دیدار میکنیم که دارای چیزهایی است که ما فاقدشان هستیم (شغل بهتر، همسر دلپسندتر و از این دست)، در صورتی که عشق ما به خودمان کم باشد، احتمالاً بیدرنگ احساس بیارزشی و رقتانگیزی میکنیم. یا اگر سطح عشق ما به خودمان بالاتر باشد، احتمالاً کماکان اطمینان خواهیم داشت که آنچه داریم و آنچه هستیم شایسته و قابلتحسین است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
طی جلسهٔ تعمق فلسفی، باید به همه اضطرابهایمان فرصت بدهیم که خودشان را درک کنند؛ زیرا سه چهارم پریشانیهای ما ناشی از این نیست که چیزهایی نگرانکننده وجود دارند، بلکه ناشی از آن است که به نگرانیهایمان فرصت لازم و کافی نمیدهیم که درک شوند و بدین ترتیب خنثی گردند. صرف این که به اضطرابهایمان گوش فرا دهیم باعث میشود قدری از شدتشان کاسته شود.
Ronia
احساسات و امیالی که واکاوی نشدهاند، به سادگی ما را به حال خود نخواهند گذاشت؛ آنان در وجودمان لانه میکنند و انرژی خود را به شکلی تصادفی به دیگر مسائل مجاور خویش میگسترانند. جاهطلبیای که خودش را نشناسد، به شکل اضطراب بروز میکند. حسادت به لباس کینه در میآید؛ عصبانیت به خشم تبدیل میشود؛ اندوه به تدریج به افسردگی میانجامد. اموری که انکارشان کردهایم، سیستم را تحت فشار و تنش قرار میدهند. دچار تیکهای مضر میشویم؛ مثل حرکات غیرارادی در صورت، ناتوانی جنسی، ناتوانی شغلی، اعتیاد به الکل یا علاقهٔ مفرط به پورنوگرافی. هر آنچه به اصطلاح «اعتیاد» ش میخوانیم، اساساً علایم احساسات بسیار دشواری است که هیچ راهی برای مدیریتش نیافتهایم.
Ronia
فراموشی، انتقامِ آن افکاری است که طی روز از پرداختن به آنها اجتناب کردهایم.
کاربر ۴۲۵۳۸۰۶
حجم
۴۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۴۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۳۱,۰۰۰
۱۵,۵۰۰۵۰%
تومان