بریدههایی از کتاب خودشناسی
نویسنده:آلن دوباتن
مترجم:محمدهادی حاجیبیگلو
انتشارات:انتشارات پندار تابان
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۶از ۱۱۲۲ رأی
۳٫۶
(۱۱۲۲)
کلید ورود به تعمق فلسفی این سه پرسش مهم است:
هم اکنون بابت چه چیزی اضطراب دارم؟
هم اکنون بابت چه چیزی عصبانیام؟
هم اکنون بابت چه چیزی هیجان دارم؟
zahra
شاید مهمترین و گویاترینِ این هویتها، هویت عاطفی باشد: یعنی شیوهٔ خاصِ بروز امیال و ترسهایمان و نیز شیوهٔ واکنش شخصیت ما به رفتارِ ــ مثبت یا منفی ــ دیگران. ساختار هویت عاطفی ما حول چهار مضمون اصلی بنا شده است:
عشق به خویشتن
صداقت و راستی
ارتباط
توکل
لیلی مهدوی
هر چیزی که در ما کنجکاوی برانگیزد یا باعث لذتی خاص شود، در حال ارائهٔ دادههایی ــ نسبتاً ناخوانا ــ درباره ما است، درباره چیز مهمی که در زندگیمان از قلم افتاده است یا کمتر از میزان لازم در زندگیمان وجود دارد. باید لحظهای درنگ کنیم تا متوجه جهتی شویم که، به شکل ناخودآگاه اما چه بسا به درستی، به سویش راهنماییمان کردهاند.
لیلی مهدوی
هر آنچه به اصطلاح «اعتیاد» ش میخوانیم، اساساً علایم احساسات بسیار دشواری است که هیچ راهی برای مدیریتش نیافتهایم. فراموشی، انتقامِ آن افکاری است که طی روز از پرداختن به آنها اجتناب کردهایم.
لیلی مهدوی
دیگران هستند که بابت زودرنجی، عبوس بودن، سرخوشیِ تصنعی یا توجیهگریهای تدافعی ما اذیت میشوند. اعمال غیرمنصفانهٔ ما است که باعث میشود از ما کناره بگیرند و فاصلهشان را حفظ کنند و بدین ترتیب، منزوی و بیکس میشویم.
Arezuwishi
میزان عشق ما به خودمان به طور مشخص هنگامی معلوم میشود که با تهدیدهایی از سوی دیگران روبهرو شویم. وقتی با غریبهای دیدار میکنیم که دارای چیزهایی است که ما فاقدشان هستیم (شغل بهتر، همسر دلپسندتر و از این دست)، در صورتی که عشق ما به خودمان کم باشد، احتمالاً بیدرنگ احساس بیارزشی و رقتانگیزی میکنیم. یا اگر سطح عشق ما به خودمان بالاتر باشد، احتمالاً کماکان اطمینان خواهیم داشت که آنچه داریم و آنچه هستیم شایسته و قابلتحسین است.
the.simia
مغز ما اندامی است که طی هزاران سال نه برای غربالگریِ صبورانه و دروننگرانهٔ ایدهها و عواطف، بلکه برای تصمیمگیریهای سریع و غریزی تکامل یافته است.
Mohamadreza Rouhani
گاه فهم دینامیکهای سیارهای در فضا برایمان سادهتر از درک سازوکاری است که در اعماق مغزمان در کار است.
Arezuwishi
میزان عشق ما به خودمان به طور مشخص هنگامی معلوم میشود که با تهدیدهایی از سوی دیگران روبهرو شویم. وقتی با غریبهای دیدار میکنیم که دارای چیزهایی است که ما فاقدشان هستیم (شغل بهتر، همسر دلپسندتر و از این دست)، در صورتی که عشق ما به خودمان کم باشد، احتمالاً بیدرنگ احساس بیارزشی و رقتانگیزی میکنیم
simplefunction
هنگام دروننگری باید تا حد امکان نسبت به خودمان دلسوز و بخشنده باشیم. این رویکرد به شکل اصلاحیهای بر این گرایش همیشگیمان عمل میکند که نسبت به خودمان بیرحم هستیم و مدام اصرار داریم که درباره موضوعهای کوچک هیاهو به پا کنیم، در حالی که علیرغم همه این حرفها درد ما نیازمند گوشی شنوا است
simplefunction
هر یک از ما همواره در معرض این خطر هستیم که الگوهای رفتاری و احساسی را از گذشته به حال حاضر «ترابرد» کنیم، در حالی که شرایط کنونی به هیچ وجه طالب چنین الگوهایی نیست.
zahra alizadeh
مشوقهای زیادی وجود دارند که از ما میخواهند دردهایمان را حس نکنیم و به آنها بیتوجهی کنیم. اما در نهایت، این پریشانی فراگیر که هیچ گاه وجودش را نپذیرفتهایم چه بسا تمام وجودمان را غرق افسردگی سازد.
FARNAD
اساساً علایم احساسات بسیار دشواری است که هیچ راهی برای مدیریتش نیافتهایم. فراموشی، انتقامِ آن افکاری است که طی روز از پرداختن به آنها اجتناب کردهایم.
هارو چان~
باید بدانیم که عشق شرافتمندانه به خویشتن با خودخواهی فرق دارد: عشق به خویشتن یعنی احساس صحیحِ احترام به خودمان.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
ما نیازمند میراثی احساسی هستیم که خود را اساساً شایستهٔ عشق بدانیم، تا در برابر عواطفی که بعدها همسر آیندهمان نثار ما میکند بیحس نباشیم. اگر حد شایستهای از عشق به خویشتن وجود نداشته باشد، مهربانی دیگری را نیز همواره محبتی اشتباه یا ساختگی و حتی در برخی مواقع توهینآمیز میپنداریم؛ زیرا محبتشان از نظر ما به این معنا است که آنان اصلاً ذرهای ما را درک نکردهاند و درنیافتهاند که ارزیابی نسبی ما درباره چیزهایی که شایستهاش هستیم با آنان چقدر متفاوت است
rasoul_ahmadpour
گردوی مغز ما چنان تحت تأثیر وضعیت بدنمان است که حتی خودش هم متوجه نیست
گردوی مغز به شدت دچار این نقص است که نمیتواند بفهمد چرا چنین افکار و ایدههایی در آن جریان دارند. عادتش این است که سرچشمهٔ آنها را شرایط عینی و بیرونیِ جهان بداند، به جای این که این گزینه را نیز لحاظ کند که شاید ناشی از تأثیر بدن بر ذهن باشند. معمولاً متوجه نقشی نیست که میزان خواب، قند خون، هورمونها و دیگر فاکتورهای فیزیولوژیک روی شکلگیری ایدهها دارند. گردوی مغز ما به تفسیری عقلانیتمحور از طرحها و چشماندازهای ذهنی میچسبد که در اصل به طور عمده سرچشمهای فیزیولوژیک دارند. از همین رو است که گاهی با یقین تمام حس میکنیم پاسخ درست این است که طلاق بگیریم یا از کارمان استعفا دهیم، و اصلاً به ذهنمان خطور نمیکند که شاید پاسخ واقعی صرفاً این باشد که به تختخوابمان برگردیم یا چیزی بخوریم که سطح قند خونمان را بالا ببرد.
نورا
مهمترین و گویاترینِ این هویتها، هویت عاطفی باشد: یعنی شیوهٔ خاصِ بروز امیال و ترسهایمان و نیز شیوهٔ واکنش شخصیت ما به رفتارِ ــ مثبت یا منفی ــ دیگران.
Morteza Rahmani
کلید ورود به تعمق فلسفی این سه پرسش مهم است:
هم اکنون بابت چه چیزی اضطراب دارم؟
هم اکنون بابت چه چیزی عصبانیام؟
هم اکنون بابت چه چیزی هیجان دارم؟
Morteza Rahmani
سقراط کل حکمت فلسفه را در یک دستور ساده خلاصه کرده است: خودت را بشناس.
Morteza Rahmani
نباید خودمان را سرزنش کنیم که چرا چندان از ذهن خودمان سر در نمیآوریم. این معضل در خودِ معماری مغز ما ریشه دارد؛ زیرا مغز ما اندامی است که طی هزاران سال نه برای غربالگریِ صبورانه و دروننگرانهٔ ایدهها و عواطف، بلکه برای تصمیمگیریهای سریع و غریزی تکامل یافته است.
Morteza Rahmani
حجم
۴۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۴۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۳۱,۰۰۰
۱۵,۵۰۰۵۰%
تومان