بریدههایی از کتاب واگن مخصوص
۴٫۶
(۱۶)
دکتر خودش هم نمیدانست برای چه راهیِ سفر مشهد شده است. در قطار با مردی آشنا شد که پول درمان بچهاش را نداشت.
safaeinejad
دلیل خیر
زیارتش طول کشید؛ بلیتش باطل شد. در راه دید اتوبوسی چپ کرده است.
فاطمه کلهر
نشانی
ـ بچهام را کنار پنجرهفولاد گذاشته بودم؛ گم شده،
چشمهایش کور بود.
ـ همهٔ نشانیهایی که دادی درست بود، جز چشمش.
فاطمه کلهر
ـ کنار پنجرهفولاد مینشینی. هروقت احساس کردی همهجا خلوت شده و کسی نیست، آنموقع میخواهد به سراغت بیاید.
reza
در حرم برای دوست مسیحیاش شفا خواست. عیسی (ع) شب به خواب مرد مسیحی رفت...
tabasom
همانطور که گفته بودند هوای همه، بهخصوص آدمهای غریبه را دارد.
tabasom
تعبیر خواب
مرد سبزپوش به خواب مرد نابینا آمد؛ گفت:
«تقاضایی کن که ما اجابت کنیم.»
جواب داد:
«پسر همسایه سرطان دارد.»
سما
زیارت قبول
پول جور شده بود. برای او ّ لینبار میخواستند به حرم بروند که اخبار اعلام کرد:
ـ دربهای حرم بهخاطرِ کرونا بسته شده است.»
پیرمرد و پیرزن تا میتوانستند گریه گردند. صبح که از خواب بیدار شدند، به همدیگر زیارت قبول گفتند.
فاطمه کلهر
پسرک نمیفهمید که چرا پسرخالهاش را، وقتی موهایش خیلی بلند شد، به مشهد بردند؛ ولی او را موقعی به مشهد بردند که موهایش ریخته بود.
reza
ورودی
راه حاجتگرفتن را بلد بود؛ از بابالجواد وارد شد.
شاهواری
آخرین غذای نذری از دستم افتاد؛ کنار جوی سگی خوابیده
tabasom
فرمانده
سرباز به مادر پیرش فکر میکرد؛ چشمهای خادم به گونههای خیسش افتاد:
ـ اهلِکجایی؟ اسمت چیست؟ کجا خدمت میکنی؟
فردای آن روز فرمانده برگهٔ انتقالش را داد.
فاطمه کلهر
به زیارت که رفته بودیم فوت کرد؛ همان جا دفنش کردیم. چند سال بود به مشهد نمیرفتیم؛ تااینکه وصیّتنامهاش پیدا شد که نوشته بود:
آرزو دارم در کنار حرم امامرضا (ع) دفنم کنید.»
فاطمه کلهر
کاشکی به زیارت نمیآمدیم.
دکتر سررسید:
ـ اگه تصادف نمیکردید، شاید به این زودی نمیفهمیدم که پسرتان تومور مغزی دارد و درمان سختتر میشد.
فاطمه کلهر
صبحها به حرم میرفتم و عصرها برمیگشتم؛ تااینکه کرونا...
حالا هر صبح کبوتری روی ایوان مینشیند و عصرها غیبش میزند.
tabasom
حجم
۵۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۵۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
قیمت:
۴,۲۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد