دکتر خودش هم نمیدانست برای چه راهیِ سفر مشهد شده است. در قطار با مردی آشنا شد که پول درمان بچهاش را نداشت.
safaeinejad
در حرم برای دوست مسیحیاش شفا خواست. عیسی (ع) شب به خواب مرد مسیحی رفت...
tabasom
تعبیر خواب
مرد سبزپوش به خواب مرد نابینا آمد؛ گفت:
«تقاضایی کن که ما اجابت کنیم.»
جواب داد:
«پسر همسایه سرطان دارد.»
سما
ـ کنار پنجرهفولاد مینشینی. هروقت احساس کردی همهجا خلوت شده و کسی نیست، آنموقع میخواهد به سراغت بیاید.
reza
پسرک نمیفهمید که چرا پسرخالهاش را، وقتی موهایش خیلی بلند شد، به مشهد بردند؛ ولی او را موقعی به مشهد بردند که موهایش ریخته بود.
reza
همانطور که گفته بودند هوای همه، بهخصوص آدمهای غریبه را دارد.
tabasom
ورودی
راه حاجتگرفتن را بلد بود؛ از بابالجواد وارد شد.
شاهواری
آخرین غذای نذری از دستم افتاد؛ کنار جوی سگی خوابیده
tabasom