وقتی تامایا کلاس دوم بود، باید فهرستی از نمونههای فضیلت را از بر میکرد: نیکوکاری، پاکیزگی، شجاعت، همدلی، بخشندگی، فروتنی، صداقت، صبر، خِرَد و میانهروی. امسال هم باید مترادف و متضادشان را یاد میگرفت.
کاربر samin
بیشتر دلش میخواست فرار کند؛ از خانم تاکستون، از معلمهایش، از همه. اگر میتوانست از خودش هم فرار کند، حتماً این کار را میکرد.
SalehTakk
با خودش فکر کرد، قانونها کِی عوض شدهن؟ از کِی خوب بودن اینقدر بد شده؟
SalehTakk
اما اگر واقعاً بخوای خوب باشی، همه باهات جوری رفتار میکنن انگار که از سیارهٔ دیگهای اومدهٔ.
silver moon
اگر واقعاً بخوای خوب باشی، همه باهات جوری رفتار میکنن انگار که از سیارهٔ دیگهای اومدهٔ
haniyh
با خودش فکر کرد، قانونها کِی عوض شدهن؟ از کِی خوب بودن اینقدر بد شده؟
haniyh
تامایا با اوقاتتلخی فکر کرد، اما اگر واقعاً بخوای خوب باشی، همه باهات جوری رفتار میکنن انگار که از سیارهٔ دیگهای اومدهٔ.
ocean book✨🌊
قبل از اینکه بخوابد، دعا کرد و آن شب، چاد هیلیگاس را هم در دعاهایش جا داد. چاد را نفرین نکرد، فقط از خدا خواست به چاد کمک کند که خوبی درون قلبش را پیدا کند.
☆...○●arty🎓☆
میدانست احتمالاً در واقعیت کاری از دستش برنمیآمد.
mimi
اما اگر واقعاً بخوای خوب باشی، همه باهات جوری رفتار میکنن انگار که از سیارهٔ دیگهای اومدهٔ.
mimi
فکرکردنم با حرفزدنم فرق میکنه. انگار توی ذهنم پر از چیزهای جدیده، ولی گاهی وقتها کلمههایی رو که از دهنم بیرون میآن خودم هم نمیفهمم
𝐑𝐎𝐒𝐄