بریده‌هایی از کتاب عمارت هلندی

"بزرگ‌ترین دروغ اینه که میگم پول، پول میاره.

مادرها مظهر امنیت بودند،

در گریز جمعی، تعداد کمی می‌توانند جهت درست را طی کنند.

هر چیزی می‌تونه ارزون باشه اما اگه پول نداشته باشی دیگر ارزون بودن اهمیتی ندارد.

عادت، چیز خنده داری است. شاید فکر کنید آن را درک می‌کنید اما هیچ وقت نمی‌توانید بفهمید وقتی انجامش می‌دهید چه شکلی است.

حتی احمقانه‌ترین فکرها هم وقتی اتفاق می‌افتند شدیدتر اثر می‌گذارند.

بعضی وقتا باید گذشته رو بریزی دور.

تنها راه یاد گرفتن اینه که خودت هر چیزی رو به دست بیاری.

وقتی در شرایطی کاری از دست ما برنمی آید بهتر است آن را از ذهن‌مان بیرون کنیم.

تنها راه برای فهمیدن معنی پول اینه که فقیر بوده باشی.

وقتی در شرایطی کاری از دست ما برنمی آید بهتر است آن را از ذهن‌مان بیرون کنیم.

از وقتی مشخص شده بود که میو از تمام دختران دیگر و بیشتر پسرها قد بلندتر است، کمی قوز پیدا کرده بود.

زمان‌هایی در زندگی هست که از جا می‌پرید وقتی که گذشته‌ای که به آن تعلق داشتید را پشت سر گذاشته و هنوز جای خود را در آینده‌ای که می‌خواهید داشته باشید پیدا نکرده اید، و برای یک لحظه در حالت تعلیق می‌مانید، انگار هیچ چیز نمی‌دانید و هیچ کس را نمی‌شناسید، حتی خودتان را.