بریدههایی از کتاب طلوع صحرا
۴٫۰
(۴۰)
در سومالی، خانواده و ارتباطات خانوادگی اهمیتش مثل آب و غذاست. بدترین فحش در سومالی این است: «الهی آهوان در خانهات رفتوآمد کنند.» یعنی الهی بیخانواده بشوی چون آهو حیوان خجالتی و ترسویی است و به هیچ خانهای نزدیک نمیشود مگر اینکه آن خانه خالی از سکنه باشد. برای ما تنهایی بدتر از مرگ است.
ⓈⒶⓂⒶⓃ
اصلاً مهم نیست بین شما و مادرتان چه گذشته و اصلاً مهم نیست که سفر زندگیتان چقدر متفاوت بوده؛ همین که بچهدار میشوید، مادرتان را میخواهید و به او نیاز دارید. هر بار که پسر سهسالهام را در آغوش میگیرم، دلم برای وطنم آفریقا و مادرم که بخشی از آن است، تنگ میشود.
حنان
زیبایی واقعی آنچه که شما در آینه یا روی جلد مجلات میبینید، نیست؛ زیبایی همان روش و منش زندگی شماست.
Hoda
بدترین فحش در سومالی این است: «الهی آهوان در خانهات رفتوآمد کنند.» یعنی الهی بیخانواده بشوی چون آهو حیوان خجالتی و ترسویی است و به هیچ خانهای نزدیک نمیشود مگر اینکه آن خانه خالی از سکنه باشد. برای ما تنهایی بدتر از مرگ است.
کاربر ۳۴۷۳۵۰۸
عموی ثروتمندم تصمیم گرفته بود از موگادیشو نقل مکان کند. او میگفت که شهر در حال فروپاشی است. مردم به رشوه، دزدی، غارت و چپاول رو آوردهاند تا بتوانند زندگیشان را بچرخانند.
Knowledge
مینویسم
تا زنان را از سلولهای ستم
از شهرهای مرده
از ایالتهای بردگی
از روزهای کسالتبار
و سرد و تکراری برهانم...
مینویسم
تا زنی را که دوست دارم
از شهرِ بیشعر
از شهرِ بیعشق
و از شهرِ اندوه و افسردگی
برهانم.
مینویسم
تا از او ابری نمبار بسازم
تنها زن و نوشتن
ما را از مرگ میرهاند.
نزار قبانی
بهار قربانی
زیبایی یک زن در چهرهٔ او نیست.
«ضربالمثل سومالیایی»
zahra.n
در فرهنگ سومالی شیاطین سفیدند و نامشان «جِن» است.
کاربر ۳۵۰۶۶۶۱
در فرهنگ من چیزهایی هست که نباید از آنها سخن گفت. برای مثال ما از مُرده حرف نمیزنیم یا هرگز نمیگوییم کسی زیباست. ما رازهای زیادی داریم که اگر در موردشان صحبت به میان آید، اعتقاد داریم که حتماً به بلای سختی دچار میشویم
ⓈⒶⓂⒶⓃ
شیرها درست مثل پادشاهان هستند. تمام روز را ساکت گوشهای مینشینند ولی وقتی گرسنه میشوند، خیلی زیبا و باشکوه میکشند. آنها موقع حمله، مستقیم سراغ دهان یا گلوی شکار میروند و همین باعث میشود شکار در همان ثانیههای اول بمیرد. شیرها حیوانات باوقار و آرامی هستند اما متنفرند از اینکه سربهسرشان بگذارند بهخصوص توسط کفتارها
hamtaf
«برای هر چیزی دلیلی هست اما در مورد پیری و مرگ فقط خدا عالم است و بس.»
hamtaf
ـ اصلاً چرا باید ساعت را تغییر بدهیم؟ مگر میشود زمان را تغییر داد؟
ـ در طول پاییز ساعتها را یک ساعت عقب میکشیم چون خورشید دیرتر طلوع میکند و اول بهار یک ساعت جلو میبریم.
ـ چرا با نور روز بیدار نمیشوید؟
hamtaf
فکر میکردم مردان تنبل سومالیایی که زنانشان را وادار به انجام هر کاری میکردند فقط مختص سومالی هستند ولی بعد نمونهٔ مشابه آنها را در دنیای غرب هم دیدم. م
hamtaf
حتی اگر پول هم داشته باشید، چیز زیادی در این شهر برای خوردن نمیتوانید پیدا کنید.
Knowledge
سلطان درحالیکه روی تخت لم داده بود، از او پرسید: «راز خوشبختی و خوشحالی تو چیست پیرمرد؟» پیرمرد فقیر جوابی نداشت و نمیدانست چه بگوید. او نمیدانست چه چیزی باعث خوشحالی او میشد چون خوشحالی و خوشبختی فقط یک احساس بود. پادشاه که ناامید شده بود، پیرمرد را بیرون کرد. او رفت و به زندگی عادیاش که به یک شتر و یک کاسهٔ چوبی خلاصه میشد، برگشت ولی هرگز چیزهایی را که در قصر پادشاه دیده بود، فراموش نکرد و دیگر رنگ خوشبختی و خوشحالی را ندید.
Rasoul
وقتی من و نامزدم با هم آشنا شدیم، او به آفریقایی بودنم افتخار میکرد. از دید او من یک زن خاص و عجیب بودم ولی بعداً روی خیلی چیزها اختلاف نظر داشتیم. با اینکه هر دو سیاهپوست بودیم ولی انگار از دو دنیای متفاوت آمده بودیم. دانا یک مرد آفریقایی ـ آمریکایی است که وقتی میخواستیم سینما برویم میگفت بیا سرراه یه تیکه پیتزا بخوریم. در سومالی ما چنین بیحرمتیای به غذا نمیکنیم چون غذا را نعمتی از طرف خدا میدانیم به همین دلیل قبل از خوردن دستانمان را میشوییم و دعایی مخصوص میخوانیم و بعد شروع به خوردن میکنیم. غذا را با دست و با احترام و بهآرامی میخوریم. دیدن این آمریکاییها وقتی در خیابان راه میروند و همزمان غذا در دهانشان میچپانند، مرا ناراحت میکرد. آیا اختلاف نظرات من و دانا به این دلیل بود که من در آفریقا بزرگ شده بودم و او در آمریکا؟
zahra.n
در سومالی، خانواده و ارتباطات خانوادگی اهمیتش مثل آب و غذاست. بدترین فحش در سومالی این است: «الهی آهوان در خانهات رفتوآمد کنند.» یعنی الهی بیخانواده بشوی چون آهو حیوان خجالتی و ترسویی است و به هیچ خانهای نزدیک نمیشود مگر اینکه آن خانه خالی از سکنه باشد. برای ما تنهایی بدتر از مرگ است.
zahra.n
در تاریکی شب صدای یکی از بزغالهها را شنیدم که بعبع میکرد. اسم آن بزغاله را «نینی» گذاشته بودیم چون خیلی پرسروصدا بود. برادرم، پیرمرد، کنار نهر قدم میزد و بزها هم پشت سر او میآمدند. از اینکه توانستم موهای نقرهای او را در آن تاریکی ببینم، خیلی خوشحال بودم. ناگهان اشکم سرازیر شد و گریه سر دادم. انگار دستم شکسته بود. میدانستم وقتی برگردیم، دوباره از پدر کتک میخورم. به مادرم احتیاج داشتم تا نوازشم کند. چرا یک شتر باید مهمتر از دختر خود آدم باشد؟
سالها بعد از دست پدرم و آن کشور خشن فرار کردم اما از خیلی جهات زندگی در غرب خشنتر بود. سیلی پدرم بهتر از تنهایی در دنیای مدرن بود. وقتی در امریکا یا بریتانیا در هتل تنها میماندم، تنها چیزی که میخواستم تماس دستان یک انسان بود حتی به شکل سیلی از کسی که مرا دوست داشت
zahra.n
اسم من واریس است و به زبان سومالیایی یعنی «گل صحرا». گلبرگهای بیضیشکل گل صحرا به رنگ زرد پرتقالی هستند. این بوتهٔ کوچک به شکلی است که خاک را با ریشههایش نگه میدارد. در طول سال گاهی ممکن است فقط یک بار باران ببارد ولی این گیاه در این شرایط نیز زنده میماند. وقتی باران شروع به باریدن کند، درست فردای آن روز شکوفههای این گیاه از میان ترکهای زمین بیرون میآیند. این شکوفههای ظریف و شکننده زمانی صحرا را تزیین میکنند که هیچچیز دیگری در آن باقی نمانده است. یک بار از مادرم پرسیدم چگونه این اسم را برای من پیدا کرده است؟ و او با لبخندی گفت: «حدس میزدم که باید انسان خاصی باشی.»
وقتی به اسمم فکر میکنم، میبینم درست مثل گل صحرا تنها بازمانده هستم.
کاربر ۳۴۷۳۵۰۸
مادرم اساس و بنیاد خانوادهٔ ماست و مثل درختی است که ریشهاش تا بهشت رفته و از جایش حرکت نمیکند.
کاربر ۳۵۵۷۳۰۲
حجم
۲۱۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۹ صفحه
حجم
۲۱۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۹ صفحه
قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
۱۲۰,۰۰۰۲۰%
تومان