بریدههایی از کتاب آقای سلیمان! میشود من بخوابم؟
۴٫۱
(۲۹)
حالا اگه سورهٔ حمد رو به لهجهٔ فارسی بخونیم؛ یعنی حروف عربی رو از مخارجش ادا نکنیم، معناش اینطوری میشه:
بسم الله الرحمن الرحیم: به نام خداوند باران نرم و پیوسته. الحمدلله رب العالمین: آتش سرد و خاموش از آنِ پروردگار دردمندان است. الرحمن الرحیم: باران نرم و پیوسته. مالک یوم الدین: صاحب روز جزا. ایاک نعبد و ایاک نستعین: تنها تو را اختراع میکنیم و تنها از تو وقت میخواهیم. اهدنا الصراط المستقیم: ما را به بلندی گردن اسب ابری هدایت کن. صراط الذین انعمت علیهم: بلندی گردن اسبی که برایش میسرودی. غیر المغضوب علیهم ولاالضالین: غیر از گاز زدگان و غیر از ریخته شدگان.
F.Shaker
کاش آشناییای بینمان ایجاد نمیشد و هرگز سایهٔ روبیک روی زندگیام نمیافتاد تا روزگارم به اینجا کشیده شود. کاش عشقی نبود و سرنوشت من این نمیشد. کاش در همسایگی هم زندگی نمیکردیم. کاش همدانشگاهی نمیشدیم. اصلاً کاش روبیکی نبود. نه... کاش من پیش از این حرفها مرده بودم و این روزها را نمیدیدم.
هرچه بیشتر به عقب برگشتم، پشیمانتر شدم و بیشتر بههم ریختم.
شَهیدھ
چرا دیهٔ زن باید نصف دیهٔ مرد باشد؟ مگر زن انسان نیست؟
گمنام
چرا باید در دادگاهها، شهادت دو زن، معادل شهادت یک مرد باشد؟
گمنام
اگر زن، نصف مرد ارث میبرد به خاطر آن است که او وظیفهٔ خرجی دادن به خانواده را به عهده ندارد و تعهدی الزامآور برای ادارهٔ امور زندگی بر گردنش نیست. اما مرد بخواهد یا نخواهد، وظیفهاش ادارهٔ خانواده است و نمیتواند از آن شانه خالی کند. اگر خوب دقت کنیم، میبینیم که ارثیهای که زن میبرد، هرچند نصف ارث مرد است، اما تمامش مال خودش است؛ در حالی که مرد، همان ارثیهٔ کامل را هم باید خرج زن و بچهاش کند.
گمنام
باور کن نغمهٔ بیچاره! آب در هاون میکوبی، این نویسنده از جنس تو نیست تا تو و امثال تو رو بفهمه... خوش به حال کبوترها؛ چنان گرم عشقند که سرمای هوا را نمیفهمند... نه از نظر فکری مثل تو فکر میکنه و نه احساسات زنانه داره که بتونه نغمهٔ واقعی رو درک کنه...
رز سپید
لحظات را گذراند تا نوبت به روبیک رسید و شعرش را خواند:
هر وقت با من شطرنج بازی میکنی
هنوز حرکت نکردهای که مات میشوم
و همیشه مهرههامان دست نخورده میمانند
دیروز هم بازی جدیدی شروع کردی
گفتم حاضرم... اما تا نگاهت کردم نبودی
هیچ میدانی که با نبودنت کیش میشوم
و با بودنت... مات؟
پس باش... تو همیشه باش...
تا مات باشم... من همیشه مات...
رز سپید
البته نماز خواندن را بلد نبود و تقصیری هم نداشت، اما از شانس خوبش، نماز مغرب و عشا نبود تا مجبور باشد حمد و سوره را بلند بخواند؛ وگرنه همه میفهمیدند که چیزی از نماز بلد نیست.
کاپوچایو
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توأم نیست هیچ دستاویز
کاربر ۵۳۹۵۳۱۰
آرامش نزدیک است رفیق!
حالا که نمیتوان تقدیر را رقم زد
میتوان با تقدیر حرکت کرد
در شطرنج زندگیمان مهرههایی وجود دارد
که انگار خداوند آنها را برای ما چیده است
کسی نمیتواند جلوی ارادهاش بایستد
منتظرم تولد جدیدت را... منتظرم.
کاربر ۵۳۹۵۳۱۰
سر بر میداریم. خدای من! داریم قالب تهی میکنیم. شیون بچهها بیشتر میشود. من که نفسم بند آمده است. چه عظمتی دارد این نقطه. چه شکوهی دارد این مکعب مشکی رازآلود. تا ندیده بودمش، معنای سجده در برابر خدا را درک نمیکردم
F.Shaker
ما با هر زبانی که میخوایم صحبت کنیم، باید آدابش رو رعایت کنیم. مثلاً وقتی به امریکا میریم، اَمِریکَن انگلیش حرف میزنیم و وقتی به لندن میریم، بریتیش انگلیش... شما فرض کنین که انگلیسی را با لهجهٔ فارسی حرف بزنیم چه افتضاحی به بار میآد؟ خب عربی هم همینطوره. اگر با لهجهٔ فارسی، عربی حرف بزنیم اصلاً معنای کلمات فرق میکنه... مثلاً همین سورهٔ حمد رو دقت کنین.
حاجی از همه میخواهد که معنای سورهٔ حمد را به دقت گوش کنند. سپس یکبار معنای سورهٔ حمد را میگوید و بعد، یک برگه از لای دفترش در میآورد:
- حالا اگه سورهٔ حمد رو به لهجهٔ فارسی بخونیم؛ یعنی حروف عربی رو از مخارجش ادا نکنیم، معناش اینطوری میشه:
بسم الله الرحمن الرحیم: به نام خداوند باران نرم و پیوسته. الحمدلله رب العالمین: آتش سرد و خاموش از آنِ پروردگار دردمندان است. الرحمن الرحیم: باران نرم و پیوسته. مالک یوم الدین: صاحب روز جزا. ایاک نعبد و ایاک نستعین: تنها تو را اختراع میکنیم و تنها از تو وقت میخواهیم. اهدنا الصراط المستقیم: ما را به بلندی گردن اسب ابری هدایت کن. صراط الذین انعمت علیهم: بلندی گردن اسبی که برایش میسرودی. غیر المغضوب علیهم ولاالضالین: غیر از گاز زدگان و غیر از ریخته شدگان.
گمنام
- حالا اگه سورهٔ حمد رو به لهجهٔ فارسی بخونیم؛ یعنی حروف عربی رو از مخارجش ادا نکنیم، معناش اینطوری میشه:
بسم الله الرحمن الرحیم: به نام خداوند باران نرم و پیوسته. الحمدلله رب العالمین: آتش سرد و خاموش از آنِ پروردگار دردمندان است. الرحمن الرحیم: باران نرم و پیوسته. مالک یوم الدین: صاحب روز جزا. ایاک نعبد و ایاک نستعین: تنها تو را اختراع میکنیم و تنها از تو وقت میخواهیم. اهدنا الصراط المستقیم: ما را به بلندی گردن اسب ابری هدایت کن. صراط الذین انعمت علیهم: بلندی گردن اسبی که برایش میسرودی. غیر المغضوب علیهم ولاالضالین: غیر از گاز زدگان و غیر از ریخته شدگان.
او میخواند و بچهها میخندند. من هم. دستِ آخر اینطور نتیجه میگیرد که نماز باید همیشه درست و صحیح خوانده شود، اما
رز سپید
میخواست از پای گلدان کاکتوس، یکی از ریگهای تزیینی را بردارد و یکی دو ضربهٔ آهسته به دیوار بزند تا روبیک ادامه دهد، اما غرور دخترانهاش نگذاشت. دستش را که به طرف گلدان رفته بود پس کشید و به فکر فرو رفت. ترسی ناپیدا وجودش را گرفت. ترسید از خودش... از شیطان... از عشق... از روبیک... از پدر و مادر... از خدا...
رز سپید
راحتیِ روابط پسر و دختر مشکلی نداشت. ممنوعیت این روابط را ناشی از مخالفت دین با قوانین طبیعی میدانست و به قول خودش آبش با دین تحمیلی و بهشت زورکی در یک جوی نمیرفت. برای همین هم بعد از بیستوچند سال زندگی، نتوانسته بود با حجاب کنار بیاید و حجاب خانوادگی و سنتیاش را کنار گذاشته بود، اما هنوز اعتقادات و پایبندیهایی داشت که با این هرزگیها سازگار نبود.
F.Shaker
اصلاً من نه میخواهم عنکبوت باشم و نه میخواهم بالا و پایین بروم. من فقط به خواب نیاز دارم. من نه میخواهم سلیمان باشم و زبان حیوانات را بفهمم و نه میخواهم همسر یوسف باشم. من الآن فقط میخواهم بخوابم. آقای سلیمان! میشود من بخوابم؟ من آرامش میخواهم.
F.Shaker
خدا نشانهٔ خوب نداره؟
- نشانه نشانهس دیگه، هم خوبش... هم بدش... مهم اینه که ماها پند بگیریم.
- حتماً مرگ بابام هم نشانه بوده دیگه!؟
برایش توضیح دادم که نشانهها همیشه شیرین نیستند. گاهی هم باید تلخ باشند که انسان به ناتوانی خودش پی ببرد. گاهی که عقل، مغرور و سرمست میشود و همه چیز را نادیده میگیرد، نشانهای باید باشد که او را متوجه جای دیگری بکند که همه چیز از اوست و هیچچیزی منهای او به درد نمیخورد
گمنام
گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه نیست
گمنام
خدا به دلهای شکسته بیشتر توجه داره
گمنام
دل من هم دارد نمکگیر میشود
گمنام
حجم
۱۸۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه
حجم
۱۸۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه
قیمت:
۵۷,۱۵۰
تومان