بریده‌هایی از کتاب تمرین‌هایی برای پرورش ذهن‌آگاهی

نبود ذهن‌آگاهی، بودن در حالتی رویاگونه است که شما را از تجربه ارزشمند زندگی و دستیابی به عمق حقیقت وجودتان دور می‌کند

آبراهام مازلو (۱۹۶۶)، روان‌شناس پیش‌کسوت می‌گوید: «اگر در جعبه ابزار خود فقط یک چکش داشته باشید با همه چیز به‌عنوان میخ برخورد خواهید کرد».

توماس مرتون، نویسنده کتاب «بذرهای جدید تعمق» می‌نویسد: «باید مراقب بود که از تعمق و مراقبه به‌عنوان راه فراری از تعارض‌ها و دیگر مشکلات زندگی استفاده نکنیم»

ترس، علت اصلی زندگی بدون ذهن‌آگاهی است. هنگامی‌که روش زندگی‌تان توسط واکنش‌های مبتنی بر ترس تعریف می‌شود، شما از جریان واقعی تجارب‌تان، دیگران و از افکار و احساسات خودتان جدا می‌شوید.

شفاف‌بینی به معنای درک کردن،‌ تحلیل کردن، یا قضاوت آنچه رخ می‌دهد نیست. صرفاً به معنای مشاهده آنچه هست و آگاه بودن از تازگی هر لحظه و هر تجربه است. مشخصه دیگر شفاف‌بینی، حس کنجکاوی و شگفتی است که احساس سبکی را در زندگی‌تان به دنبال دارد.

از آنجا که رابطه با اشخاص دشوار معمولاً سرشار از تنش است، یادگیری رفتار با این اشخاص حتی اگر آنها تغییر نکنند، بسیار مفید است.

شفاف‌بینی، در ضمن به‌عنوان «ذهن مبتدی» نیز نامیده شده است. ذهنی که خالی از فرض‌ها، قضاوت‌ها و پیش‌پنداشت‌هاست و به شما امکان می‌دهد تا چیزها را آن‌گونه که هستند مشاهده و کشف کنید. ذهن مبتدی شبیه به ذهن یک بچه کوچک سرشار از شگفتی و کنجکاوی است، از قبل شکل نگرفته و همواره کنجکاو و بازیگوش است.

وقتی فعالیت واکنشی ذهن، خاموش می‌شود، فرصتی است برای رها کردن برداشت‌ها،‌ عقاید و طرح‌های از پیش شکل‌گرفته و آغاز مشاهده زیبایی زندگی و محیط اطراف‌تان که مدام در جریان است. با مشاهده خودتان،‌ زندگی‌تان و جهان اطراف‌تان همراه با صبر، گشودگی و شفقت قادر خواهید بود تشخیص دهید که چطور عدم ذهن‌آگاهی مسبب رنج شما می‌شود.

اگر بدون یادگیری حضور هشیارانه و آگاهی از واکنش‌های غیرهشیارانه، سعی در ساختن یک زندگی هشیارانه داشته باشید، مانند این است که در مناطق گرمسیر بخواهید آدم‌برفی بسازید. حتی اگر برف را به آنجا ببرید، بعضی شرایط، ساختن آدم‌برفی را غیرممکن خواهد ساخت.