بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رهاتر از بودن | طاقچه
کتاب رهاتر از بودن اثر زهرا  محمدی اصل

بریده‌هایی از کتاب رهاتر از بودن

دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۳ رأی
۱٫۰
(۳)
پشتِ دستم را داغ کرده‌ام که از‌امروز تا همیشه، چشمانم را به روی نامهربانانِ دور و برم، ببندم. البت دور از جان تو، مهربان م...
مادربزرگ علی💝
ماهی قرمز تُنگ دلگیر از سفرۀ هفت سین، و با خود می‌‌گفت: آدمیان، نادانند و نمی‌دانند، ماهی "سین" ندارد.
مادربزرگ علی💝
امضای کاغذی امّا حرفِ اول، حرفِ آخر؛... درونِ من، تعهدیست که از هزار‌امضای کاغذی قیمتی تر است...
مادربزرگ علی💝
جهان، مِه آلود هم که باشد، چَشمانِ من تصویر تو را از "بَر" است...
مادربزرگ علی💝
شهر عشق در شهر ما، خرچنگ، چنگ نمی‌گیرد، هرگز!
مادربزرگ علی💝
امروز خالۀ آن کودکی شدم، که فال می‌‌فروخت و نان می‌‌خورد.
مادربزرگ علی💝
عاشق که می‌‌شوم، دیوانه می‌‌شود تمام شعرهایِ من...
مادربزرگ علی💝
باران که می‌‌بارد برف پاک کن اتومبیل م، تُند و تُند می رقصد...
سیّد جواد
به قنوت که می‌‌رسم، نام تو را می‌‌خوانم و ذکر تو را می‌‌گویم، ای عشق!!!
مادربزرگ علی💝
تو با سازِ من بساز. من به سازِ تو می‌‌رقصم.
سیّد جواد

حجم

۵۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۲ صفحه

حجم

۵۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۲ صفحه

قیمت:
۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد