بریدههایی از کتاب شوخ طبعیهای طلبگی
۴٫۰
(۴)
«در جوانی پاک بودن شیوهٔ پیغمبری است.» طلبهای که خود مجرّد است و پاک هم زندگی میکند، سخنانش برای جوانان دیگر دلنشینتر است.
طلبهای جوان در جمع جوانان مجرد میگفت: پاک زندگی کردن تو این دوره زمونه با این همه تحریکات جذّاب و پر زرق و برق، واقعاً خیلی سخت است! خداوند ایمانمان را حفظ کند و به دخترانمان «یوسف عصمتی» و به ما جوانان «عصمت یوسفی»، «عفّت یوسفی» و امثالهما بدهد! خداوند هم کمک کند که ما و شما مانند حضرت یوسف (ع) پاک زندگی کنیم و هم، زنانی پاک نصیبمان کند تا نصف دینمان را با ازدواج حفظ کنیم. به هرحال، نگه داشتن چیزهای باارزش همیشه سختیهایی هم دارد. انسان معنوی، ثروتمند واقعی است و برای حفظ گوهر ایمانش سختی را باید به جان بخرد.
«بیگناهی» کم گناهی نیست در «دیوان عشق»
«یوسف» از دامان پاکش، کُنج «زندان» میرود
امالبنین
«یونجه» که مثال زدی، به اعتقاد من واقعاً روی «اعصابِ» حداقل «گاو»، اثر مثبت داره، چون وقتی داره «یونجه» میخوره، بدون اینکه عصبانی بشه، خیلی ریلکس هزار بار «مگسها» را با دُمش میراند، ولی انسانهایی که «یونجه» نمیخورند، اگر مگسی دو بار سراغشان بیاد، اعصابشان خُرد و خَش خشی میشه و با خشم، «مگس» را تار و مار میکنند. نمیدونم! شاید هم «گاو»، مهارت مدیریت خشم دارد و ما نه!»
امالبنین
«آنقدر خوابم تا مهدی (عج) آید به خوابم!»
امالبنین
فردی رفته بود آمریکا اسهال گرفته بود و نمیتوانست چیزی هم بخورد. رفت بیمارستان. دکتر از او پرسید: مشکلت چیه؟
او که از انگلیسی فقط چند اصطلاح کامپیوتری بلد بود، با دو سه کلمه منظورش را رساند گفت:
No input,But too much out put
اصلاً ورودی ندارم، ولی خروجیام خیلی زیاد است.
کاربر ۳۶۰۱۲۱۶
«إنّی رأیتُ گربهً فی لبِ دیگِ إشکنه
ثُمَّ أَخَذْتُ دُمَه. قالَ: دِ ول کن میشکنه!»
کاربر ۳۶۰۱۲۱۶
سلامتی «اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن» و میدونن تو خونهای که بزرگترا کوچیک بشن، کوچیکترا هرگز بزرگ نمیشن!
مطالع
مقالهٔ «حاجآقا درمانی» را از «وبلاگم» (زندگی آرام) یا ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان»، اسفندماه ۹۲، شمارهٔ ۶۲، مطالعه کنید.
مطالع
«اوضاع میکائیلیة»: طلاب، از پول خیلی صریح سخن نمیگویند. از آنجا که فرشتهٔ «میکائیل» مسئول تقسیم «رزق» است، طلاب میگویند «اوضاع میکائیلی» ما تعریفی ندارد!
گمنام
بزرگان حوزه میگویند: «هر که شود تعطیل او تحصیل، شود تحصیل او تعطیل!»
گمنام
نام ناهار پنجشنبهها در مدارس: «مروری کوتاه بر رویدادهای هفته» یا «هفتهٔ گذشته در نیم نگاه!»
گمنام
در ایام حجرهنشینی روزی تصمیم گرفتیم برای یکی از دوستان، جشن پتو بگیریم. با یک پتو، پشت در ایستادیم و منتظر ماندیم تا شکار از راه برسد. خلاصه آن بنده خدا وارد شد. پتو را انداختیم و کلی مشت و لگد و ... . بعد از چند لحظه که بنده خدا را به فیض رساندیم، یک دفعه یکی از بچهها با حالت ترس فریاد زد: «عمامه!» هر کسی به طرفی فرار کرد؛ یکی از در، یکی از پنجره. تازه متوجّه شده بودیم به جای دوستمان، مدیر مدرسه را به فیض رساندهایم. خدا رحمتش کند! جانباز بود و چند سال بعد به علت جراحات دوران دفاع مقدس به فیض شهادت نایل شد. شادی روحش، صلوات!
گمنام
چنان لطف او شامل هر تن است
که هر بنده گوید خدای من است!
چنان کار هر کس به هم ساخته
که گویا به غیری نپرداخته!
گمنام
«ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روزه دریابی»
گمنام
در حجرهٔ ما روغن اگر نیست صفا هست!
آنجا که صفا هست در آن نور خدا هست
از فروغ روی مهمان شد منوّر حجرهام
حجرهام «فانوس» و مهمانْ «شمع» و منْ «پروانهام»!
گمنام
عالمی گفته بود: «اگر خواستید بعد از مرگم، قبرم را در «تخت فولاد اصفهان» پیدا کنید، بگردید ببینید از کدام قبر «شوره» بیرون زده؛ چون در دوران طلبگیام به اندازه موهای سَرَم «نان و پنیر» خوردم!»
گمنام
«از روحیهٔ طلبگی شما خوشم میآید. در دانشگاه افراد کمتر با هم میجوشند، ولی در کلاس من، شما با هم دروس را مباحثه میکنید، با هم میگویید، میخندید و سر به سر هم میگذارید و جالبتر اینکه از دست همدیگر دلخور نمیشوید!»
گمنام
«شهید مطهری» دربارهٔ خوشی دوران طلبگی میفرماید: «کسانی که چندسالی طلبگی کردهاند، تا آخر عمر از خوشیهای دوران طلبگی یاد میکنند؛ با اینکه معمولاً در این دوران از نظر شرایط مادی در وضع خوبی نیستند و در اواخر عمر شرایط خیلی بهتری دارند. در آن دوره غالباً در فقر و بیچیزی و نداری به سر میبرند؛ ولی چون همه در یک سطح هستند، ناراحتی ندارند.
این دوره، دورهٔ خیلی خوبی است؛ چون به واقع دورهٔ بالندگی انسان است. اگر در این دوره، انسان از نظر علمی و معنوی محروم بماند، زیانی است که نمیشود گفت صددرصد در سنین بزرگی و پیری جبران شدنی باشد.»
گمنام
انسان کامل کسی است که گفتار جدّی او بر شوخیهایش غالب باشد
گمنام
اخلاق و شرع، ورود ممنوعهایی برای شوخی و خوشی مشخص کرده، که واقعاً، نسبت به ورود آزادها ناچیز است. این ممنوعیّتها و محدودیتها، مانند حقوق قانونی و حدود اخلاقی در بازیهایی مانند فوتبال و والیبال است. رعایت آنها سبب لذتبخشتر شدن بازی و مانع تلخ شدنش برای بازیکنان یا تماشاگران میشود. پس میتوانیم طوری زندگی کنیم که هم در دنیا دیندار و بانشاط باشیم و هم در آخرت، پیروز و رستگار؛ و البته آخرت، بابرکتتر و پایدارتر است؛ «والْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقَی.»
m.salehi77
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کین کیمیای هستی، قارون کند گدا را
rashvand
حجم
۴۷۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۳۴ صفحه
حجم
۴۷۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۳۴ صفحه
قیمت:
۶۶,۸۰۰
تومان