بریدههایی از کتاب بفرمایید بهشت
۴٫۵
(۲۴)
ننهجان که از مسجد برمیگشت و عروسها هم یکییکی از پیاش، دوباره تنور را میگیراندند و بازار پخت نان گرم میشد. آبگوشت روی بار غلغل میکرد. عموجان از باغ سبزی تازه میآورد. آقاجان بعد از ساعتی، آخر از همه، عصازنان از مسجد میآمد. ما بچهها تکهای خمیر از آن تغار مسی سهممان بود که از صبح تا ظهر به هزار شکل درش میآوردیم و هر بار میخواستیم بدهیم بگذارندش توی تنور نظرمان عوض میشد.
مامان صدا میکرد: دخترها بیایید سبزیها را پاک کنید میخواهیم سفره بیندازیم. سفره را که میانداختند اغلب کسانی را که سر آن بودند نمیشناختیم. برای عرض حالی آمده بودند و بوی ترشیهای هفتسالهٔ ننهجان و نعنای سوسنعنبر و نان تازه و آبگوشت زمینگیرشان کرده بود.
🍃🌷🍃
فقط به این موضوع فکر کنیم اگر برای فرزندانمان وقت بگذاریم، با آنها حرف بزنیم، بازی کنیم، شعر بخوانیم و...، و نگذاریم از همان خردسالی وارد چنین فضاهایی شوند، در آینده چقدر از اینکه چنین کودکیای را پشت سر گذاشتهاند راضی خواهند بود. چقدر تجربه، چقدر خاطره، چقدر تفریحهای بهیادماندنی و دوستیهایی که فقط در این مقطع سنی باید ساخته شوند، ولی نمیشوند چون تکنولوژی فرصتی برایشان نمیگذارد.
خاتون
اینترنت مثل بازار است. باید برویم داخل آن و چیزی را که لازم داریم بخریم و بیاییم بیرون. چرخیدن بیهدف در این بازار هم وقتمان را تلف میکند هم روانمان را پریشان.
آر-طاقچه
بهشت ریزهخوارها جداست. اگه تو بهشت آدم حسابیها راهمون ندادند امید داریم که توی بهشت ریزهخوارها راهمون بدند.
مکروبه
اینترنت مثل بازار است. باید برویم داخل آن و چیزی را که لازم داریم بخریم و بیاییم بیرون
مکروبه
پیشنهاد میکنم اگر از پیش اسباببازیهای رنگارنگی برای بچهها تهیه کردهاید، آنها را یکییکی در اختیار بچهها بگذارید. اجازه بدهید بچه حسابی از آن اسباببازی لذت ببرد. آن را در دنیای کوچکش هضم کند و اسباببازیاش بشود جزئی از خاطرات کودکیاش. با یک اسباببازی میشود دهها جور بازی کرد و خلاقیت بچهها را به چالش کشید.
آر-طاقچه
در حالی که درست مثل همان اسباببازی، دادن کتاب به بچهها هم باید ضوابطی داشته باشد.
آر-طاقچه
ادب ملکهای در درون آدمی است که او را از هر کار ناسزایی بازمیدارد.
📚☕
حالا چرا فکر میکنی خوشبختی همون مزهای رو میده که تو فکر میکنی؟
مکروبه
سالها گذشته. توی این سالها خیلی سعی کردهام تمرین قناعت کنم. گاهی توی این سالها به خودم و بچههایم بهظاهر سختی دادهام، ولی این سختیها نتیجهٔ شیرینی داشته.
آر-طاقچه
البته الان هم وضع مالی خانوادهها تعیینکنندهٔ ظاهر زندگیشان نیست. اسراف در منابع طبیعی که خیلی راحت در دسترسمان قرار دارد مثل آب و برق و گاز از یک طرف، و اسراف در منابع مالی خودمان که خیلی هم راحت به دست نمیآید از طرف دیگر.
آر-طاقچه
ولی من سالها میرفتم خانهشان اما پارچهٔ زیرسفرهای همان بود و پردهها همان بود که بود. با اینکه وضعشان خوب بود، این خوبی را در هیچچیز بیشتر از یک زندگی معمولی نمیشد دید
آر-طاقچه
پتانسیلی که خداوند در ذرهذرهٔ هستی قرار داده و ما بارها آن را از زبان شیرین مادرانمان شنیدهایم: برکت؛ مفهمومی که مادرانمان به آن مثل آفتاب ایمان دارند، اما حساب و کتابش با هیچ ماشین حساب یا کامپیوتری چنج نمیشود، بلکه...
آر-طاقچه
شاید هم خدا این فرشتههای کوچک را سر راهمان قرار داده تا به این توقف طولانی که در رشد و تعالیمان کردهایم پایان دهیم و ما هم پابهپای آنها بزرگ شویم.
آر-طاقچه
اما بدون تعارف، کشور عزیزمان میمیرد، اگر رشد جمعیتی کشورمان به همین منوال باشد. این مرگ تدریجی مدتهاست آغاز شده و برای نجاتش باید...
آر-طاقچه
بستن فایلهای باز، یعنی باز کردن یک پنجره و خوردن نسیم به ذهنی که داشته خفه میشده
آر-طاقچه
دوستیهایی که فقط در این مقطع سنی باید ساخته شوند، ولی نمیشوند چون تکنولوژی فرصتی برایشان نمیگذارد.
آر-طاقچه
مراقب نباشیم، زمانی بیش از آنکه در گذشته باید صرف یافتن اطلاعات میکردیم، امروز با سرک کشیدنهای بیبرنامه از دست خواهیم داد. ضمن آنکه اینترنت برهنگیهایی دارد که حتی گاه خود غربیها را هم دست به دامان فیلترینگ کرده.
آر-طاقچه
حجم
۱۱۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۱۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۳۷,۸۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد