«برادرهام بهم درس سختی دادند. هیچکس نمیتونه بهاندازهٔ عزیزانت آزارت بده.»
بلاتریکس لسترنج
شاید خیلی از آدمها تمام عمرشون هیچوقت نفهمند عجیبوغریبند
yasaman
بهش میگن سندرم استکهلم. وقتی آدمها کمکم نسبت به گروگانگیرشون احساس همدلی پیدا میکنند.»
مژده
برای اینکه جان سالم به در ببرم باید آدم جدیدی میشدم، کسی که انعطافپذیر و ثابتقدم و پردلوجرأت باشد.
HeLeN
یک سیستم امنیتی پیشرفته و پیچیده در خانه نصب شد، بیشتر برای جلوگیری از خروج من بود تا ورود دزدها.
مژده
اوایل عمرمون استعدادهای مشخصی رو توی خودمون شناسایی میکنیم، روی همونها تمرکز میکنیم به بهای ممانعت از بروز بقیه. اینطوری نیست که هیچ چیز دیگهای ممکن نباشه، بلکه هیچ چیز دیگهای پرورش داده نشده.»
مژده
خستگی دشمن جدیدمان بود، و آوردن اسمش فقط نیرومندترش
میکرد
مژده
«برادرهام بهم درس سختی دادند. هیچکس نمیتونه بهاندازهٔ عزیزانت آزارت بده.»
ن. عادل
برادرهام بهم درس سختی دادند. هیچکس نمیتونه بهاندازهٔ عزیزانت آزارت بده.»
مژده
«دختر، این کار رو برام انجام بده تا بکنمت دلقک دربارم!»
اِما غرید: «برو به درک.»
ن. عادل