بریدههایی از کتاب تولید علم و علوم انسانی
۴٫۸
(۴)
ایران، یکی از بدترین کشورهای تجمّلگرای دنیا است. جهیزیۀ دختران را ببینید. حتّی در میان اعراب هم این طور نیست. آخرش، هم فقط خستگی و بدهکاری برای عروس و داماد و خانوادههایشان میماند.
M.M. SAFI
اصل کسب «بینش» است. کتاب و اینترنت، سرشار از دانش و اطّلاعات است. دانشجو اگر «بینش» پیدا نکند، صد تا کتاب هم برایش اعصاب خُردکُن و بیمعناست. استاد باید به دانشجو، «بینش» بدهد.
وحید
اساساً مطالعۀ تاریخ بدون آموختن فلسفۀ تاریخ به انحطاط خواهد انجامید؛ انحطاطی که «بازتولیدِ نومیدی» خواهد کرد.
Jafar
اطّلاعات ما در مورد برخی از اندیشمندان بزرگ جهان تنها به چهار تا مقالۀ ژورنالیستی ختم میشود. همانها را میخوانیم و دربارۀ همانها با هم به بحث و مناظره میپردازیم. با همان چهار خط، شیفته یا دشمن آن متفکر میشویم. ما در اینجا ماکت هستیم. ماکت استاد، ماکت دانشجو، ماکت پژوهشگر، ماکت متفکر، ماکت روشنفکر و...
M.M. SAFI
اگر علوم انسانی در یک کشور فقیر شود، زندگی اجتماعی و انسانی ما فقیر خواهد شد و ما دچار بحران میشویم. این مسأله باید از طریق سازمان یافتگی اصلاح شود.
M.M. SAFI
«آدورنو» بیست و هفت جلد کتاب دارد، «مارکس» چهل جلد، «ماکس وِبِر» بیست جلد، اما روح ما هم از این آثار اصلی خبر ندارد. از آثار اصلی غافل شدهایم و تنها به کتابهایی چون «درآمدی بر اندیشههای...» ، «دربارۀ...» ، «تأملی در نظریات......» روی آوردهایم. در این بین، ناشران هم در پایینآوردن سطح علمی نقش داشتهاند. وقتی برای چاپ یک «منبع اصلی» به آنها رجوع میکنی، چندان تمایلی نشان نمیدهند
M.M. SAFI
واقعاً به معنای واقعی هیچ دانشگاهی نداریم، برعکس هندیها. دانشگاههای هندی را دیدم، یک کتاب که نوشته، انگار کتاب مقدس نوشته است. چون زحمت کشیده است، به کار خودش و تحقیقاتش، عشق میورزید. اما در ایران همۀ فقط مترجم هستند، چیزی تولید نمیشود. آنجا خودشان تولید میکنند، اما اینجا برای دیگران تولید میکنند؛ یعنی یک حالت خودباختگی شدید وجود دارد.
M.M. SAFI
فن چه زمانی میآید؟ وقتی که با علومانسانی یکی شود و آن وقت جامعه رشد میکند. الآن عمده بودجه دانشگاه تهران به دانشکده فنّی میرود. اکثر رؤسای این دانشگاه و دانشگاههای دیگر فنّی بودهاند. دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران به این مهمی را از مرکزیت دانشگاه تهران دور کردهاند. دانشجوی علومانسانی احساس میکند یک آدم زائد است.
M.M. SAFI
به زَعْم عدّهای و در فضای غالب دانشگاهی، کسی که میخواهد نوآوری بکند و نسبت به جامعهاش سخن بگوید، کار و سخنش علمی نیست. امّا کسی که نمیخواهد نوآوری کند و درصدد نیست دربارۀ جامعهاش سخنی بگوید، کار وی علمی است. این گُسَل به شدّت حاکم است. این اوّلین نکتهای است که در جامعۀ دانشگاهی ما به وجود میآید؛ یعنی قشر علمی ما با جامعه هیچ ارتباطی ندارند.
M.M. SAFI
نظام ترمی واحدی دانشگاه را به کرسی تبدیل کنیم؛ یعنی یک دانشجوی جامعهشناسی به جای گذراندن چهار واحد درس مارکس در یک ترم، مثلاً کرسی «مارکس» را با خواندن تمام آثارش بگذراند. در خارج از کشور، یک دانشجوی لیسانس ۳۰ واحد میگذراند نه مثل اینجا ۱۴۰ واحد! و استاد هم، استاد کرسی «مارکس» در دانشگاه بشود. وقتی من که استاد جامعهشناسیام، تمامی کتابها و آثار اصلی «مارکس» را ندیدهام و نخواندهام، چطور میتوانم به دانشجو، «مارکس» و جامعهشناسی غرب را بشناسانم!
M.M. SAFI
حجم
۲۰۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۲۰۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۸,۰۰۰
تومان