بریدههایی از کتاب خویشتن پنهان: شرح ده نکته از معرفت نفس
۴٫۷
(۹۴)
حتماً قصهی آن كارگری را كه در حمام سرِ مردم را میتراشید، شنیدهاید. هرچه تیغش كُند میشد، بیشتر فشار میآورد، و در نتیجه پوست سرمردم را میكَند. به او گفتند: یك ریال بده یك تیغ بخر و سر مردم را اینطور تكهتكه نكن. در جواب گفت: چرا یك ریال بدهم تیغ بخرم؟! ده شاهی میدهم نان میخرم، میخورم، قدرت دست و بازویم زیادتر میشود، بیشتر فشار میآورم. چیزی که مردم به او پیشنهاد میكردند که تیغش را عوض كند، پیشنهادِ تغییر روش بود، ولی کاری که آن كارگر پیشه كرده بود؛ اصرار بر ماندن بر روش قبلی است.
معجزه ی سپاسگزاری
اگر كسی به خدا نزدیك بشود و جان او در معرض پرتو انوار کمال الهی قرار گیرد از انوار کمالیهی الهی بهرهمند میشود و احساس حیات و بصیرت بیشتری در خود مییابد ولی چه میشود كه پس از بیست سال خدادانی آنطور که شایسته است به حیات و بصیرتِ بیشتری نائل نمیشویم؟ آیا به جهت آن نیست که به خدادانی بسنده کردهایم و تلاش ننمودهایم با خدایی که «غنی مطلق» است مرتبط شویم؟ آری كسی که به غنی مطلق وصل شد، واقعاً احساس غنا میكند و دیگر حرص و طمع نسبت به دنیا ندارد. چرا بعضی از مسلمانان با این که آداب دینی را انجام میدهند ولی از حبّ دنیا آزاد نیستند؟ جز این است که راه اُنس با غنی مطلق را پیدا نکردهاند.
S
«معرفت نفس» یا «خودآگاهی حضوری»، اولین قدم جهت تفکیک «خود» از «ناخود» است تا انسان «ناخود» را «خود» نپندارد
مهدی
یار نزدیکتر از من به من است
این عجب بین که من از وی دورم
معجزه ی سپاسگزاری
حقیقتاً مشكل آدمی همین است كه خود را «بد» میشناسد و با خود «بد» عمل میكند
📚فَرْدیـٓmìń◉ـسْ😊💙
مــرغ بــاغ ملكــوتم نِیام از عالـم خاك
چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
ایخوش آنروزكه پروازكنم تا بَرِ دوست
بـه هوای سرِ كویش پر و بالی بزنــم
ツAlirezaツ
انقلاب اسلامی، باز گشت به عهد قدسی
زهرا سادات
۱- همهی خدا همه جا هست
معجزه ی سپاسگزاری
سالها این دوغِ تـن پیـدا و فاش
روغن جان انــدر او فانی و لاش
تا فـرستـد حق رسولی، بنـدهای
دوغ را در خمـره جنبــاننـدهای
تا بجنبانـد به هنـجار و به فــن
تا بدانم من؛ كه پنـهان بـود «مَن»
یعنی از طریق ریاضتهای شرعی و واردشدن در دستورات منظمِ انبیاء، میتوان به جوهر اصلی وجود خود دست یافت و فهمید نظر را منحصر در تن كردن، نظر بر سراب انداختن است
S
برخورد غائبانه با خود
وقتی «روح» در صحنهی حیات انسانها مورد توجه قرار نگیرد، انسانها غائبانه با هم برخورد میكنند و حقیقتِ یکدیگر را نمیبینند و در واقع بیگانگانی هستند كنار یكدیگر، همراه با تحلیلهای غیر واقعی که نسبت به هم دارند، مثل آنکه مردم عصای حضرت موسی علیه السلام را دیدند و از باطن آنکه اژدهایی سراسر تحرک و حیات بود، غافل شدند و یا دَمِ حضرت مسیح علیه السلام را که به ظاهر نَفَسی بود که از دهان حضرت بیرون میآمد، دیدند ولی روح مسیحایی حضرت را ندیدند.
S
حجم
۵۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
حجم
۵۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
قیمت:
رایگان