بریدههایی از کتاب امید علیه امید
۴٫۰
(۴۲)
پلیس مخفی همیشه میدانست که دقیقا دارد چه کار میکند، و این کار را هم به صورت نظاممند و حسابشدهای انجام میداد. آنها اهداف بسیاری داشتند و یکی از اهدافشان نابودی شاهدانی بود که احتمال داشت چیزهای نامطلوب خاصی را به خاطر بیاورند. هدف دیگرشان ایجاد وحدت کلمه مورد نیاز برای هموار ساختن راهِ رسیدن به عصر طلایی[ کمونیسم ]بود. آدمها به صورت فلهای، و بر حسب ردهبندیهایی که پلیس مخفی مشخص کرده بود ــ کشیشها، اهالی کلیسا، عارفمسلکها، فیلسوفهای ایدئالیست، طنزنویسان، آدمهایی که خیلی زیاد حرف میزدند، آدمهایی که خیلی کم حرف میزدند، آدمهای دارای ایدههایی در خصوص قانون، دولت و اقتصاد و... ــ دستگیر میشدند
lordartan
به کار بردن اصول دموکراتیک در حوزه آگاهی به برابر دانستن خرد با بلاهت منجر میشود
Fravahr
فرهنگ بر حسب تعریف «نخبهگرا» ست،
Fravahr
چرا باید آدمهای به خواب رفته را بیدار کنم، در حالی که معتقدم آنها روزی در هر حال خودشان از خواب برخواهند خاست
پویا پانا
اما حامیان ارعاب و ترور همواره یک چیز را به حساب نمیآورند ــ آنها نمیتوانند همه را بکشند، و در بین رعایای مرعوبِ روانگسیختهشان همیشه شاهدانی هستند که جان به در میبرند تا حکایت دردها و رنجهای مردمانشان را بازگویند.
نازنین بنایی
مردمی که در زیر یک نظام دیکتاتوری زندگی میکنند به سرعت آکنده از احساس عجز میشوند و همواره بهانهای برای بیعملی خود پیدا میکنند. «آخه من چطوری میتوانم با بلند کردن صدای اعتراض خودم جلوی اعدامها را بگیرم؟ این جور چیزها فراسوی قدرت و توانایی من است. حالا کی به حرف من گوش میدهد؟» چنین حرفهایی را سرآمدان جامعه ما بر زبان میآوردند، و عادتِ تلاش نکردن برای به چالشطلبی قدرت فائقه حکومتی به معنای آن بود که هر داوودی که با دستان خالی به جنگ جالوت میرفت با قیافههای متعجب آدمها روبرو میشد.
نازنین بنایی
هدف پلیس مخفی از استخدام شهروندان عادی نیز صرفا کسب اطلاعات نبود. هیچ چیزی به اندازه شریک کردن مردم عادی در جنایتهای رژیم باعث تشدید احساس همبستگی این آدمها با رژیم نمیشد: هرچقدر پای مردمِ بیشتری به داخل جنایتهای رژیم کشیده میشد و تعداد خبرچینها و جاسوسان پلیس مخفی بیشتر میشد، بر تعداد حامیان رژیم و کسانی که خواهان عمر هزار ساله آن بودند نیز اضافه میشد. در چنین جامعهای آدمها اصلاً به هم اعتماد نمیکنند و روابط بین آنها تضعیف میشود، و هر کسی به درون لاک تنهایی خودش میخزد، و هیچکس جرئت نمیکند دهانش را باز کند. ناگفته پیداست که حاکم شدن چنین وضعی در جامعه برای مقامات حاکم در حکم موهبتی فوقالعاده ارزشمند است.
نازنین بنایی
هر شعری با یک نوای موسیقایی که مصرانه در گوشهای شاعر به طنین درمیآید آغاز میشود. این نقطه آغاز در ابتدا بیشکل است، اما بعدا شکل دقیقی به خودش میگیرد، هرچند هنوز فاقد کلمات است.
Fravahr
از خودم میپرسیدم آیا جیغ کشیدن در زمانی که تو را کتک میزنند و زیر پا له میکنند کار درستی است؟ آیا بهتر نیست آدم وقتی رو در روی شکنجهگرانش ایستاده ــ شکنجهگرانی آکنده از غرور و نخوت شیطانی ــ با سکوتی افتخارآمیز پاسخ آنها را بدهد و باعث تحقیرشان شود؟ من به این نتیجه رسیدهام که جیغ و فریاد کشیدن بهتر است. این صدای رقتانگیز جیغ، که بعضی وقتها فقط خدا میداند چه جوری به دورافتادهترین سلولهای زندانها میرسد، بیانِ به شدت گویایی از آخرین بقایای شأن و منزلت انسانی است. این شیوهای است برای به جا گذاشتن رد، نشان، برای اینکه به اطلاع آدمهای دیگر برسانی چگونه زیستی و چگونه مردی. آدم با جیغهایش بر مطالبه حق زنده بودنش اصرار میورزد، و از این طریق پیامی به دنیای بیرون میفرستد و در خواست کمک و مقاومت میکند. اگر هیچ کار دیگری نتوان کرد، پس باید جیغ کشید. سکوتْ جنایت واقعی علیه بشریت است.
محمدرضا
چرا من خودم را مثل یک حیوان وحشی روی آن دو مأمور نینداختم؟ چه چیزی برای از دست دادن داشتیم؟ بیشک از این نمیترسیدیم که به مقاومت در برابر بازداشت متهممان کنند. زیرا چه مقاومت میکردی چه نمیکردی، هیچ فرقی در سرنوشت پایانیات نمیکرد. آن رفتارهای مطیعانه ما در هنگام بازداشت شدن، به مقوله ترس ربطی نداشت. این چیز کاملاً متفاوتی بود: نوعی حس فلجشدگیِ برآمده از عجزِ خودِ فرد بود، که همه ما ــ نه فقط آنهایی که کشته شدند بلکه خود قاتلان هم ــ به آن مبتلا بودیم. ما لهشدگانِ نظامی که هر کداممان به نحوی به ساخته شدن آن کمک کرده بودیم، حتا قادر به مقاومت منفعلانه هم نبودیم. فرمانبری ما فقط باعث تشویق و ترغیب کسانی میشد که فعالانه به این نظام خدمت میکردند. چگونه میتوانیم از این چرخه باطل بگریزیم؟
پویا پانا
حجم
۷۵۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۲۰ صفحه
حجم
۷۵۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۲۰ صفحه
قیمت:
۳۱۰,۰۰۰
۲۴۸,۰۰۰۲۰%
تومان