بریدههایی از کتاب شازده کوچولو برای بزرگترها
۳٫۴
(۳۷)
رشد کردن درد دارد، رشد نکردن نابود میکند.
فاطیما
«اما وقتی ناآگاه باشی، اذیت هم نمیشوی.»
«بله درست است. اذیت نمیشوی، اما زندگی هم نمیکنی. بوداییها میگویند حتی وقتی آگاه باشی، اگر چیزی نخواهی، ناراضی هم نخواهی بود. آنچه ما را ناراضی میکند، آرزوهای ناکامماندۀ ماست.»
yasamin
شازده کوچولو با کنجکاوی پرسید: «قربان، شما با سرعتی بیش از سرعت نور سفر میکنید؟»
پاسخش را پیرمرد دانا داد: «دانشمندان فکر میکنند نور بیشترین سرعت را دارد. از سرعت فکر غافلاند.»
0014
«بله، درست است. شاید بهتر بود من هم هرگز به دنیا نمیآمدم.»
«این وضعیت را نمیتوانی تغییر بدهی. باید پذیرفت که تا دنیا بوده، بشر برای دوام نسلش، ناچار بوده است دوران وابستگی محض به مادر را پشت سر بگذارد. نوزاد یا همان انسان، باید بالاخره فردیت خود را به عنوان موجودی جدا از مادر تجربه کند. لازم است رشد کند تا قوی و مستقل شود.»
کتاب باز
انسانها از کجا آمدهاند؟ او گفت انسانها ریشه ندارند و باد آنها را اینوَر و آنوَر میبَرد.»
bad girl
«زندگی باید ادامه یابد. زندگی سفری است به سوی رشد. اگر از مسیرت منحرف شوی خداوند نشانههای ظریفی برایت میفرستد. اگر بیاعتنا باشی تو را در میان بیابان قرار میدهد.»
فاطیما
نویسندگان آنچه را به شکل خودآگاه و ناخودآگاه در ذهن دارند بر کاغذ مینگارند.
کتاب باز
خویشتن؟ این دیگر چیست؟»
«خب، به بیان سادهتر، بخش ملکوتی انسان است. خویشتن حاوی تمام خِرَد انسانهاست که در طول زمان به دست آمده. همۀ غرایز انسان را هم دربر دارد. خویشتن، همان کلّ است.»
yasamin
انگار فقط در آسمان خشنود بود: پرواز، به خطر انداختن جانش
کتاب باز
از شازده کوچولو پرسیدم: «آن همسایهات که گفتی سراسر سیارهاش را بائوبابها گرفتهاند حالا چطور زندگی میکند؟»
«زندگی فلاکتباری دارد و همیشه زیر سایۀ تاریک بائوبابهاست. برای دیدنِ دمیدن خورشید، مجبور است از آن درختها بالا برود، اما چون تنبل است این کار را هم انجام نمیدهد. تا حالا فکر کردهاید زندگی بدون تماشای طلوع، چه شکلی میشود؟»
فاطیما
«بچگیِ شادی داشتی؟»
«اتفاقهای دردآور برایم رخ میداد، اما همیشه توی عمیقترین غارهای ذهنم خوب قفلشان میکردم تا دیگر هرگز به آنها فکر نکنم. یاد گرفته بودم که اگر با زور هم خود را از آن قفلها رها کنند و بیرون بیایند، باز خودم را به آن راه بزنم و سرم را با چیزی گرم کنم
mina
پرسشهایم کوتاه نیایم؛ «میخواهید بگویید که من با دانش تمام بشریت در روانم به دنیا آمدهام؟ یعنی همهچیز را میدانم؟»
«بله، تو اینجوری به دنیا آمدهای، اما از همۀ آن آگاه نیستی. تمام این خرد در ناخودآگاه توست و با پرورش بخش خودآگاه شخصیتت به بخشهایی از آن دسترسی پیدا خواهی کرد، اما هرگز از تمام اطلاعات آن باخبر نخواهی شد؛ فقط از بخشی از آن.»
رقیه بهرمن
دانشی که در ذهن باشد ارزشی ندارد، مگر آنکه به عمل درآید.»
AS4438
زود میمیرند یا رواننژند میشوند. شایستۀ انسان نیست که به شیوهای زندگی کند که از جستوجو برای بالا بردن آگاهیاش صرف نظر کند.
فاطیما
محدودۀ اختیار انسان به اندازۀ ظرفیت او در کسب آگاهی است. هرچه دانش ـ و آگاهی ـ بیشتری کسب کند اختیار بیشتری خواهد داشت.»
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
«بیشک این طبیعت تمام مخلوقات است که در تکاپو هستند تا همانند خدا شوند.»
bad girl
شازده کوچولو پرسید: «اگر سیبی نخورده بودند چه؟»
پیر دانا پاسخ داد: «آنان باید سیبی را که بهشان دانشِ تشخیص خوب و بد را میداد، میخوردند؛ سیبی که آنها را آگاه میکرد، آنها را متوجهِ برهنگیشان میکرد.»
بهنام
«اما وقتی ناآگاه باشی، اذیت هم نمیشوی.»
«بله درست است. اذیت نمیشوی، اما زندگی هم نمیکنی. بوداییها میگویند حتی وقتی آگاه باشی، اگر چیزی نخواهی، ناراضی هم نخواهی بود. آنچه ما را ناراضی میکند، آرزوهای ناکامماندۀ ماست.»
parya.prz
بزرگترها درست درک نمیکنند
parya.prz
نکند هربار که لازم است کار سختی را، مثل همین برّه کشیدن، انجام دهی احساس خفگی میکنی؟
Marziyyehh
حجم
۲۱۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۲۱۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
قیمت:
۶۷,۰۰۰
تومان