بریدههایی از کتاب مذاکره کار بزدلها نیست
۲٫۷
(۳۱)
عراقچی و روانچی خشکشان زده بود. فکر میکردند تا به حال من را شناختهاند و چم و خم اخلاقم دستشان آمده اما این گریه نابهنگام و این وندی کسی نبود که آنها میشناختند. ظرف چند ماه گذشته و در طول این مذاکرات سخت اولین باری بود که میدیدم این دو نفر چنین سکوت کردهاند. حتی راب هم ساکت و بیصدا نشسته بود و نمیدانست چه واکنشی باید نشان دهد.
هرگز دلم نمیخواست جلوی عراقچی یا هر دشمن دیگری و هر جلسه دیگری با چشمانی اشکبار بنشینم. حتی انتظار نداشتم برداشت شخصی از گریه من داشته باشند و آن را دستاویزی برای عقبنشینی از مواضعشان قرار دهند؛ اما خلوص خاصی در گریه من بود که واقعیت همان لحظه را نشان میداد. همهچیز این مذاکرات به مخاطره افتاده بود، مخالفت من با پیشنهاد ایرانیها میگفت تکتک ساعاتی که صرف این نبرد هستهای کرده بودیم کم مانده بر باد هوا برود، بله حقیقت داشت در واقع زندگی همه ما و تمام آنچه تا کنون به دست آورده بودیم در معرض نابودی بود.
ae
سیاستمدار همه چیز را سبک سنگین میکند و با احتیاط کلمات و اقداماتش را انتخاب میکند؛ اما فرد خودکامه تکانشی و بدون برنامهریزی قبلی (گاهی اوقات ساعت شش بامداد در حساب کاربری توییترش) و بدون بررسی این کار را انجام میدهد.
فردین
ما در مذاکرات کنترل بیشتری بر امور داریم.
فردین
به هر حال رهبران سیاسی و مذهبی ایران همیشه سعی کردهاند از ایالاتمتحده یک شیطان بسازند تا هم وجود خودشان را توجیه کنند هم از خود یک قهرمان بسازند.
علیرضا
سیاستمدار محاسبهگر و گسترده اندیش است، فرد خودکامه سوداگر است و تهی از حس همدردی. سیاستمدار میداند که هر تصمیم بر اساس گذشته و حال و با چشماندازی به آینده گرفته میشود؛ خودکامه فقط آنچه پیش چشمش است را میبیند و به آنچه هم اکنون در معرض خطر است میاندیشد. سیاستمدار میداند هر گفتگویی، هر مذاکرهای، هر اقدامی شبیه یک حرکت در صفحه شطرنج است و بر دیگر مهرهها تأثیر میگذارد، اما خودکامه صرفاً در پی این است که راه خروجی بیابد، درست مانند بچهای که مسیر مارپیچی دستش دادهاند و گفتهاند راه درست رسیدن به پیتزا را پیدا کند و او هم با ماژیک به جان صفحه بیفتد.
فردین
ایجاد تغییرات واقعی همیشه تاوان خواهد داشت.
remolouse
مئیر داگان، رئیس اسبق موساد در مصاحبهای با مجله نیویورکر گفته بود «حمله به ایران یعنی جنگ منطقهای. در آن صورت ایران بهترین بهانه را برای تداوم برنامه اتمیاش در اختیار خواهد داشت»؛ و به احتمال زیاد آنها تأسیسات اتمی خود را به صورت پنهانی و زیر زمینی خواهند ساخت.
4=/=2+2
شاهی که اقتصاد ایران را در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مدرنیزه کرده بود و فرهنگ اسلامی کشورش را تبدیل به فرهنگی سکولار کرده بود اما حکومتش را با مشت آهنین اداره میکرد.
علیرضا
هنگامی که من و بروس تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم، برای دیدار آشنایی با پدر و مادرم در یک رستوران شیک در بالتیمور قرار گذاشتیم. مشغول صرف شام بودیم که بروس یک بلیط هواپیما به مقصد پاریس از جیبش در آورد. فقط یک بلیط و آن هم برای من. هنگامی که با هم آشنا شدیم، داشتیم برای رفتن به پاریس برنامهریزی میکردم، اما در تب و تاب عاشقی این برنامه را به کل فراموش کردم. با رو کردن این بلیط در آن شب به من نشان داد که زندگی مشترک ما مانعی برای دستیابی به رؤیاهای شخصی من نیست. اگر چه قبلاً این را نمیدانستم اما با این کارش مطمئن شدم که من و بروس زندگی طولانی با هم خواهیم داشت.
مهتا
رئیسجمهور امیدوار بود بتواند بین اسرائیل و سوریه و اسرائیل لبنان نیز پیمان صلح منعقد کند و به این ترتیب ایران را که منبع شرارت در خاورمیانه بود را به انزوا بکشاند.
وحید
قطعنامه سازمان ملل همیشه به عنوان آخرین قطعه پازل در نظر گرفته میشد، علت آن بود که خود اعضای شورای امنیت سازمان ملل بر سر مفاد دقیق این قطعنامه با هم توافق نداشتند. تأکید ایالاتمتحده به محدودیت ساخت موشکها و انتقال تسلیحات محل اختلافنظر دیگر اعضا بود. روسیه و چین که از حامیان دیرین انتقال آزاد و توسعه فناوریهای موشکی بودند نمیخواستند چنین محدودیتهایی بر ایران تحمیل شود. اعضای شورای امنیت که میدانستند اختلافات بر سر این موارد هم چنان ادامه خواهد داشت، تصمیم گرفتند تهیه قطعنامه نهایی را تا امضای توافق هستهای به تأخیر بیندازند. اگر کسی میخواست راجع به این موارد صحبت کند باید در انظار دیگران و زمانی که همه قصد رفتن کردهاند، چنین کاری میکرد. ما که به اهمیت موضوع پی برده بودیم به این نتیجه رسیدیم که شاید صحبت در این زمینه طرفهای حاضر در مذاکره را مجبور به توافق کند.
ae
عراقچی در انگلستان و روان چی در دانشگاه کانزاس و کشور سوئیس تحصیل کرده بود. هر دو کار خود را با خدمت در وزارت امور خارجه ایران آغاز کرده بودند. تا آنجایی که من فهمیدم تفاوت بین آنها این بود که عراقچی در روزهای اول انقلاب اسلامی ایران و در سال ۱۹۷۹ هنگامی که آیتالله خمینی شاه را سرنگون کرده بود حضور داشته و نسبت به دو نفر دیگر آرمانهای انقلابی بیشتری در رگهایش جریان داشت؛ اما روانچی به ظریف نزدیکتر بود و نظر او در تعیین سرنوشت توافق اهمیت بسیاری داشت.
کاربر ۲۳۷۴۶۱۵
در دنیای سیاست، پختگی به توافقی گفته میشود که تنها زمانی حاصل خواهد شد که تمامی طرفهای درگیر به نیازهای خود واقف باشند
کاربر ۱۹۸۴۸۹۵
ما دیپلماتها در انکار زندگی میکنیم _ از نظر ما هیچ دری تا ابد بسته باقی نمیماند. ما بینهایت خوشبین هستیم، ما هم چنان سعی میکنیم افراد را دور هم جمع کنیم، یا از یک طرف مذاکره سراغ دیگری میرویم، حتی اگر دیگران فکر کنند که از این طرف به آن طرف رفتنمان هیچ عایدی نداشته باشد.
کاربر ۱۹۸۴۸۹۵
ما باهم درباره چیزهایی صحبت میکردیم که بدون تهدید بودند، مجاز بودند. منهای موضوعی که به خاطر آن دور هم جمع شده بودیم، درباره اتمی بودن یا غیر اتمی بودن، موضوعات سیاسی یا فرهنگی، من و عراقچی برای اولین یک پیوند انسانی با هم برقرار کردیم. سالها پس از اتمام مذاکرات عراقچی هنوز هم در سال نو پیام تبریک کریسمس برایم میفرستد و من هم عید نوروز _ سال نوی ایرانی را به او تبریک میگویم. با اینکه من به عنوان یهودی کریسمس را جشن نمیگیرم اما باز هم از اینکه عراقچی پیام تبریک میفرستد، او را تحسین میکنم.
narges
در طول مذاکره با ایران، البته منهای روزهای سخت و دشواری که میگذشت، از قضا من و عراقچی نقاط مشترکی پیدا کردیم، دخترم تازه زایمان کرده بود و او چند عکس از نوه پسری اش برای من ارسال کرد.
طولی نکشید که همه ما عکس نوههایمان را با هم ردو بدل کردیم، من و عراقچی هر دو برای اولین بار بود که پدربزرگ و مادر بزرگ میشدیم. ما برای چند لحظه کوتاه هم که شده بود گفتگوی عادی با هم داشتیم، اینکه چند تا نوه داریم؟ چند سالشان است؟ و اسم این یکی چیست؟
narges
اما واقعیت این است زمانی که خود واقعیمان باشیم، حتی اگر به این معنی باشد که در لحظاتی اشک بریزیم، در آن صورت قدرتمندترین نسخه خودمان هستیم
honarjoo
شکست در دیپلماسی معمولاً نتیجه چیزی است که من به آن عدم «پختگی» میگویم. شکسپیر
mehdi barjoeian
این اواخر یک خانم مدیر عامل ارشد یکی از شرکتهای داروسازی گفته است که زین پس نباید از تعادل بین زندگی شغلی و زندگی خصوصی صحبت کنیم بلکه باید از ادغام آنها صحبت کنیم
مهتا
قانون سوم نقش خود را بشناسید، از قدرتی که آن نقش به شما میدهد استفاده کنید تا به خواستهتان برسید، اما همیشه به خاطر داشته باشید که هر نقشی محدودیتها و مسئولیتهای خاص خودش را دارد. به همکارانتان احترام بگذارید. به یکدیگر کمک کنید. فروتن باشید جای دوری نمیرود.
قانون چهارم همیشه با رئیس دفترم یا دستیارم در تماس باشید. این افراد معمولاً میدانند چگونه مشکلات لاینحل را حل کنند و از همه مهمتر میدانند که اخلاق من در فلان روز چگونه است!
مهتا
حجم
۳۰۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۹ صفحه
حجم
۳۰۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۹ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان