بریده‌هایی از کتاب تو، تویی؟! (جلد یکم)

دوست داشتن انسان‌ها به معنای دوست داشتن دیگری به اندازه دوست داشتن خود است

این تصمیم‌های شماست نه شرایط، که سرنوشت‌تان را می‌سازد.

هرگز اتفاقی بر کسی حادث نمی‌شود، مگر آنکه وی تحمل و ظرفیت پذیرش آن را داشته باشد.   مارکوس اورلیوس

برای خوشبخت زیستن باید موقعیت‌های مناسب را ایجاد کنیم، نه اینکه در انتظار آن باشیم.

تنها چیزی که برای پیروزی شیطان لازم است، این است که مردان خوب هیچ کاری انجام ندهند.   ادموند بورک

«محال» واژه‌ای است که فقط در فرهنگ دیوانگان یافت می‌شود.

اندیشه‌هایتان را روی فرکانس شادی تنظیم کنید، آن‌وقت بهشت حقیقی را در روی زمین تجربه خواهید کرد.

موقعی که با خدایید، همیشه رنگین‌کمانی در انتظارتان است.

هرگاه ندای درونی‌ات عمیق‌تر، روشن‌تر و بلندتر از نظر دیگران شد، آن‌وقت استاد زندگی‌ات شده‌ای

  برای خوشبخت زیستن باید موقعیت‌های مناسب را ایجاد کنیم، نه اینکه در انتظار آن باشیم.

«آقای ادیسون، شنیده‌ایم که برای اختراع لامپ، تاکنون تلاش‌های زیادی کرده‌اید و می‌کنید، اما گویا موفق نشده‌اید! چرا هنوز با وجود بیش از ۹۰۰ بار شکست، همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهید؟!» ادیسون با لحنی خونسرد و مطمئن جواب داد: «ببخشید آقا! من ۹۰۰ بار شکست نخورده‌ام، بلکه ۹۰۰ روش یاد گرفته‌ام که لامپ چگونه ساخته نمی‌شود.»   اشخاص عادی، با تجربه اوّلین شکست، دست از تلاش برمی‌دارند؛ به همین دلیل است که در زندگی با انبوه اشخاص عادی و تنها با یک «ادیسون» روبه‌رو هستیم.

«زندگی هم در حکم سلف‌سرویس است! همه نوع رخداد، فرصت، موقعیت، شادی، سرور و غم در برابر ما قرار دارد. در حالی که اغلب ما بی‌حرکت به صندلی خود چسبیده‌ایم و آن‌چنان محو این هستیم که دیگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شده‌ایم که چرا دیگری سهم بیشتری دارد! هرگز به ذهنمان نمی‌رسد که خیلی ساده از جای خود برخیزیم و ببینیم چه چیزهایی فراهم است، سپس آنچه را می‌خواهیم، برگزینیم!»

وقتی زندگی لحظات دشوارش را نشان‌مان می‌دهد و سعی می‌کند که ما را به زانو درآورد، همیشه شخصی بوده که از راه برسد و به ما آرامش ببخشد... یک حرف مهربانانه از یک غریبه، دستی که برای کمک دراز شده، تلفنی از یک دوست... آنها شکل‌های گوناگونی دارند و در عجیب‌ترین مکان‌ها و در زمانی که نیاز داریم، برای راهنمایی ما ظاهر می‌شوند.

«ترانه‌ای بخوان، که هیچ‌کسی نخوانده باشد. فکری بکن، که هیچ‌کسی در سر نپرورانده باشد. به جاده‌ای قدم گذار، که هیچ‌کسی در آن گام ننهاده باشد. اشکی بریز، که هیچ‌کسی برای خدا نریخته باشد. صلح و آرامشی به افراد ببخش، که هیچ‌کسی به آنان نبخشیده باشد. از او طلب کن تا تو را که در هیچ کجا پذیرا نیستند، بپذیرد. همه را با عشقی که هیچ‌کس تا به حال احساس نکرده، دوست بدار و شجاعانه با قدرتی مهارناپذیر در نبرد زندگی، مبارزه کن.»

این داستان مرا به یاد شعری زیبا از «زاخاریاس وارنر» می‌اندازد که می‌گوید: چه توانی کرد؟ باید از سرنوشت قوی‌تر باشی و آن را که با تو کین می‌ورزد، دوست بداری و در عالم خلقت شایستگی خود را به نمایش بگذاری؛ «زیرا تو تصویری هستی از جاودانگی»

طوری عمل کنید که گویا شکست محال است و همین‌طور می‌شود!   برایان تریسی

راز موفقیت در زندگی، صرفا داشتن امکانات نیست! مهم این است که از نداشته‌هایت به عنوان انگیزه حرکت به سوی هدف‌هایت استفاده کنی!!   وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی‌دهد به دلیل آن است که شما هم چیز زیادی از او نخواسته‌اید!

برای من قهرمانان کسانی نیستند که با اندیشه یا با زور خود پیروز می‌شوند، برای من قهرمانان تنها کسانی هستند که روح و قلب بزرگ داشته باشند.   بِتُهون

دیروز به تاریخ پیوست، فردا معماست و امروز هدیه است.

  برای خوشبخت زیستن باید موقعیت‌های مناسب را ایجاد کنیم، نه اینکه در انتظار آن باشیم.   بیکن