بریده‌هایی از کتاب عمل به دانسته‌ها

یادگیری مطالب جدید نسبت به تلاش برای عملی کردن دانسته‌های فعلی لذت بیشتری دارد. شاید به همین دلیل است که به معتادان دانستن تبدیل شده‌ایم.»

تکرار، کلید غلبه بر همه دلایلی است که مردم دانسته‌هایشان را عملی نمی‌کنند.

دلیل اینکه چرا افراد به دانش خود عمل نمی‌کنند ۱: اطلاعات بیش از حد   - ما تنها بخش اندکی از آنچه فقط یک بار خوانده‌ایم یا شنیده‌ایم را حفظ می‌کنیم. - بنابراین باید تلاش کنیم حجم کمی از اطلاعات را به‌صورت مکرر بخوانیم و بیاموزیم و کمتر به‌دنبال حجم زیاد اطلاعات باشیم.

«سه دلیل وجود دارد که چرا مردم آنچه می‌دانند را عملی نمی‌کنند. اولین دلیل، انباشت اطلاعات است. آنها از حجم زیاد دانسته‌ها رنج می‌برند. این تله‌ای است که همه در آن می‌افتند، چرا که خواندن یک کتاب جدید، گوش کردن به یک سی‌دی نو یا رفتن به یک سمینار تازه، بسیار آسان است. دانسته‌ها آسان به‌دست می‌آیند اما موجب تغییر رفتار نمی‌شوند.»

دانیل وِبستِر بنیانگذار فرهنگ لغت وِبستِر می‌گفت که ترجیح می‌دهد که بر چند کتاب محدود تسلط پیدا کند تا اینکه بخواهد مطالعات گسترده‌ای داشته باشد. برای تعمیم این موضوع به مورد خودمان، یعنی جهت تسلط کامل بر چیزی، فکر می‌کنم ضروری است که در آن مسئله غوطه‌ور شویم تا تمام وجودمان از آن انباشته شود. باید به آهستگی آن را بجویم و هضم کنیم تا بخشی از ما شود.»

شیوه صحیح یادگیری در فلسفه کمتر ـ بیشتر یادگیری با حجم کم همراه با تکرار است نه یادگیری با حجم زیاد و بدون تکرار.

سومین و آخرین دلیل اینکه چرا مردم به دانسته‌هایشان عمل نمی‌کنند، پیگیری نکردن یا ضعف در پیگیری است. برای مثال، چند نفر از افراد سیگاری وجود دارند که نمی‌دانند کشیدن سیگار برای سلامتی‌شان مُضر است؟» نویسنده پاسخ داد: «فکر نمی‌کنم کسی پیدا شود و مضرات سیگار را نداند.» فیل پرسید: «آیا بیشتر افراد سیگاری که شما می‌شناسید، یک تفکر مثبت برای ترک‌کردن سیگار ندارند؟ اگر کمی دقت کنی می‌بینی که نگرش مثبتی در این زمینه دارند. با این حال، چرا مردم سیگار کشیدن را ترک نمی‌کنند؟ به‌خاطر اینکه کار سختی است و این عادت در زندگی‌شان ریشه دوانده است. تغییر عادات یا رفتار به یک تلاش متمرکز و جدی نیاز دارد. با این وجود، بیشتر مردم نمی‌دانند چگونه می‌توان با پیگیری تمایلات خوب، عاداتشان را بشکنند و رفتارهایشان را تغییر دهند.»

دانسته‌ها آسان به‌دست می‌آیند اما موجب تغییر رفتار نمی‌شوند.»

شیوه صحیح یادگیری در فلسفه کمتر ـ بیشتر یادگیری با حجم کم همراه با تکرار است نه یادگیری با حجم زیاد و بدون تکرار.

برای تسلط و خبره شدن در یک کار، باید روی تعداد کمی از مفاهیم کلیدی تمرکز کنیم، در طول زمان آنها را تکرار کنیم، عمیقاً در آنها غوطه‌ور شویم

سیستم پیگیری‌مان را به این شکل تغییر دادیم: به من بگو به من نشان بده به من اجازه بده نظاره‌گرم باش پیشرفتم را تحسین کن / دوباره راهنمایی‌ام کن به من بگو به من نشان بده به من اجازه بده نظاره‌گرم باش پیشرفتم را تحسین کن / دوباره راهنمایی‌ام کن

اگر نتوانی آنچه می‌دانی را به‌کار ببندی، چه فایده‌ای دارد؟»

یادگیری، صرفاً در ذهن انجام نمی‌شود بلکه وقتی اتفاق می‌افتد که برنامه‌ای داشته باشی که بتوانی تا با استفاده از دانسته‌هایت، کاری انجام دهی.

انسان‌های موفق، اشتیاق یادگیری دارند و برای یادگیری برنامه دارند. تا زمانی مردم انگیزه برای یادگیری کارها و برنامه برای درست انجام دادن آنها نداشته باشند، احتمال کمی وجود دارد که در یادگیری و انجام درست کارها مصمم و پیگیر باشند

«حلقه گم‌شده، چیزی است که در فرایند یادگیری، در زمان خواندن یک کتاب، گوش دادن به یک سی‌دی یا شرکت در یک سمینار، جای خالی آن احساس می‌شود.»

تمرین، به‌خودی خود، کارها را کامل و بی‌عیب نمی‌کند. بلکه تمرین صحیح و کامل، کارها را بی‌عیب‌ونقص می‌کند.

من به یک یادگیرنده مادام‌العمر تبدیل شدم به‌خاطر اینکه اکنون باور دارم: انسان‌های موفق، اشتیاق یادگیری دارند و برای یادگیری برنامه دارند.

شیوه صحیح یادگیری در فلسفه کمتر ـ بیشتر یادگیری با حجم کم همراه با تکرار است نه یادگیری با حجم زیاد و بدون تکرار.

شیوه صحیح یادگیری در فلسفه کمتر ـ بیشتر یادگیری با حجم کم همراه با تکرار است نه یادگیری با حجم زیاد و بدون تکرار.

تمرین، به‌خودی خود، کارها را کامل و بی‌عیب نمی‌کند. بلکه تمرین صحیح و کامل، کارها را بی‌عیب‌ونقص می‌کند.