گرگ در چنگِ اجل چون میش است
ایّها النّاس! اجل در پیش است
سیّد جواد
رد میشدم از کنار یک دسته کتاب
دیدم که نشسته دختری مستِ کتاب
او مست کتاب و من شدم مست جناب
اینگونه شدم عاشق و پیوستِ کتاب
سیّد جواد
«باید شوتینگ کرد اضافات عرش را
بر فرق اورشلیم و تلآویوِ قَلتَبان
تا اینکه منقرض بشود نسلِ صهیونیست
از سرزمین پاک فلسطینِ قهرمان»
سیّد جواد
تو آدم باش، حوّا کم نداریم
sadeghi
یادتان باشد اگر مُردم عزاداری کنید
بر سر و صورت بکوبید و خودآزاری کنید
آبروها بردهاید از من در ایام حیات
لااقل حالا که مُردم آبروداری کنید
من که میدانم در آنجاتان عروسیها بهپاست
لااقل در مجلس ختمم کمی زاری کنید
سیّد جواد
شبی از فرط بیکاری نشستم
قولنج هر دو دستم را شکستم
سیّد جواد
عشقا شده اینترنتی، ایمیلی
مجنون نشسته چت کنه با لیلی
چت میکنن، چت میکنن، میخندن
یهریز برای هم خالی میبندن
سیّد جواد
البته مرگ بر ننه صهیونیستها
تف بر تبار و روزنه صهیونیستها
سیّد جواد
یکعده دائماً به خدا فحش میدهند
یکعده انتلکتوئل، از نوع میهنی
سیّد جواد
زنذلیلا! زنذلیلی خوب نیست
جنسِ بعضی از زنان مرغوب نیست
زنذلیلی تحفه غرب است، مرد!
نزد زن یک لقمه چرب است مرد
غیرتت کو؟ مردسالاریت کو؟
مشتهای محکمِ کاریت کو؟
سیّد جواد