بریده‌هایی از کتاب حاج ‌قاسم

حاج‌قاسم گفته بود که تمام بی‌حجاب‌ها... دختران منند... فرزندان حاج‌قاسم، باید خودشان را شبیه اندیشهٔ پدرشان کنند...

مؤمن، توانش را از نیتی که دارد می‌گیرد!

رفته سردار نفس تازه کند برگردد چون ظهور گل نرگس به خدا نزدیک است!

رفته سردار نفس تازه کند برگردد چون ظهور گل نرگس به خدا نزدیک است!

حاج‌قاسم نسبت به حضرت زهرا (س) ارادت خیلی خاص و ویژه داشتند.

خیلی‌ها می‌گویند حاج‌قاسم را قبول داریم، سردار سلیمانی، سردار دل‌ها بود. دلمان آتش گرفت از کار آمریکا اما... اما ما کاری با نظام و رهبر نداریم. جمله آخر داستان را بخوانید. او سردار سید علی حسینی الخامنه‌ای بود. سرداری که عمرش را در جنگ‌های برون مرزی، دور از خانه و خانواده گذراند! سرداری که که با اشارهٔ رهبرش امنیت کشور را تأمین کرد... امنیت من و شما را!

به قول شهید سید مرتضی آوینی: برای خدا کار می‌کرده، نه کارهایش را، برای خدا!

«حاج‌قاسم را یک فرد نباید دید؛ او یک مکتب است، یک مدرسه، یک راه است. او رزمنده‌ای بدون مرز است. او بلاگردان مقدسات است!»

حاج‌قاسم گفته بود که تمام بی‌حجاب‌ها... دختران منند... فرزندان حاج‌قاسم، باید خودشان را شبیه اندیشهٔ پدرشان کنند... آن‌هم پدری به نام حاج‌قاسم که افتخاری فرامرزی است!

مؤمن مرگ‌آگاه است. زمان رفتن و مکان رفتنش را خدا به اختیارش می‌گذارد حتی نوع پروازش را!