بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همرزمان حسین (ع) | صفحه ۱۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب همرزمان حسین (ع)

بریده‌هایی از کتاب همرزمان حسین (ع)

امتیاز:
۴.۵از ۳۶۰ رأی
۴٫۵
(۳۶۰)
ما هنوز ضروری‌ترین مسائل زندگی‌مان را نمیدانیم؛ تعارف هم نداریم
FARHAM
متفکّران انجامید که اساساً مبارزه با ظلم و ظالم و تشکیل حکومت اسلامی برای تحقّق عینی و عملی دین، وظیفه و تکلیفی است که ائمّهٔ معصومین (علیهم‌السّلام) یعنی جانشینان راستین سیّدالمرسلین (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) جز در بعضی ادوار _ که جلوهٔ بارز آن، قیام حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السّلام) و مبارزهٔ رودررو با طاغوت زمان در حماسهٔ عاشورا است _ تلاشی عملی برای ایفای آن مبذول نداشته‌اند، هرچند این سکوت و سکون، به سبب فشار فرسایندهٔ حاکمان و عمل به وظیفهٔ اسلامی تقیّه بوده باشد. از این رو، ائمّهٔ هدی (صلوات‌الله‌علیهم)، در نگاه عموم مسلمین بلکه در چشم قاطبهٔ پیروان خود، آن سلالهٔ پاک نبی (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اسوه‌های علم و فضلیت و عبادت حقّند که فاقد هرگونه کنش یا تأثیر سیاسی و مبارزه با طواغیت زمان محسوب میشو
کاربر ۵۵۷۹۸۴۶
جهاد به‌طور مطلق یعنی درگیری و مبارزهٔ با قدرتهای ارتجاعی ضدّ تعالی و تکامل انسانی _ یعنی ضدّ اسلام و ضدّ قرآن _ هر جور که با اینها درگیری کردید، این در اسلام اسمش جهاد است. البتّه یکی از انواع جهاد درجه‌اش بالاتر است، شریف‌تر است، عزیزتر است، دارای اجر بیشتری است؛ و دیگری درجه‌اش درجهٔ نازل‌تری است، درجهٔ ضعیف‌تری است، درجهٔ کم‌ارزش‌تری است؛ ولی همهٔ اینها تحت عنوان و سرپوش و واژهٔ «جهاد» محسوب است.
اذا ماتوا انتبهوا
منتها سنّت خدا بر این نیست که دژخیم و دشمن همه‌جا خوب بفهمد؛ یک جاهایی را نمیفهمد. سنّت خدا بر غلبهٔ حق است و بر پایداری حق. و گفته‌ام و تکرار میکنم این مطلب را که هر روزی که میگذرد، حق یک قدم به مقصد خود نزدیک میشود. آن جاهلها و ظاهربین‌ها و نفهم‌هایند که خیال میکنند روزبه‌روز حق ضعیف میشود؛ نه، لحظه‌به‌لحظه و روزبه‌روز حق نیرومندتر، استوارتر، پرفروغ‌تر و شعله‌ورتر میشود و به هدف نزدیک‌تر میشود؛
erfan
لذا به علیّ‌بن یقطین میگویند: «آقا جان! در خانه‌ات وضو را آن طوری بگیر، اینها جاسوس علیه تو میگمارند یا خودشان نگاه میکنند، می‌بینند. نگذار بفهمند که تو با ما هستی.» یک واجب معمول متعارف؛ توجّه کردید؟ نماز دست بسته بخوان که خیلی اهمّیّتی ندارد برای اینکه از راهت، از هدفت که ما تو را به‌خاطر آن گماشته‌ایم در خانهٔ هارون باز نمانی.
جوان انقلابی
مثلاً فرض بفرمایید که معلّی‌بن خنیس اگر بیاید سر حوض مسجد مدینه بنشیند، بنا کند با آئین تشیّع وضو گرفتن، مسح بکشد، مسح پا و مسح سر و از این نوع، خب همه می‌شناسند دیگر، این خلاف کتمان است، خلاف استتار است، لذا میگویند: «آقا جان! وقتی سر حوض مسجد مدینه مثلاً رفتید خواستید وضو بگیرید، مواظب باشید که این‌طوری وضو نگیرید، مثل خود آنها وضو بگیرید؛ آب را از آن طرف سر بریزید، مسح سر را پشت گوش بکشید، پا را بشویید، به طریق آنها.» چرا؟ چون این عمل فرعی _ نحوهٔ وضو گرفتن _ تو را می‌شناساند،
جوان انقلابی
به افراد میگویند: «ستدْعوْن إلی سبّی فسبّونی»؛ از امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و از دیگران نقل شده که شما را دعوت میکنند به اینکه به من دشنام بدهید، شما هم دشنام بدهید،‌ فحش است و موج هوا میشود و از بین میرود، امّا به شما میگویند که از راه ما برگردید، شما برنگردید. «ستدْعوْن إلی الْبراءة منّی ... فلا تبرّءوا منّی»؛ میگویند از راه علی (علیه‌السّلام)، از هدف علی (علیه‌السّلام) دست بردارید، این را نه، انجام ندهید.
جوان انقلابی
گمانم این است که همان اظهار، موجب یک تحوّلی در جامعه شد که بعد از آنکه اصحاب کهف بعد از مدّتها و سنین متمادی از خواب بیدار شدند، وضع اجتماع، وضع مطلوب و مرغوب آنها بود، وضعی بود که آنها آن وضع را میخواستند و مورد قبولشان بود و این نشان میدهد که همان حرکت آنها، یک نهضت و تحوّل فکری در میان مردم به‌وجود آورده و مردم را به‌سوی راه راست و دین خدا هدایت کرده، به برکت چه توانستند این کار را بکنند؟ به برکت تقیّه؛ تقیّه یعنی چه؟ یعنی نعل واژگونه زدن
جوان انقلابی
انسان به‌عنوان بیماری بماند، امّا برای بت شکنی بماند، این یعنی نعل واژگونه زدن.
جوان انقلابی
تقیّه در بعضی از روایات به‌معنای نعل واژگونه زدن است؛ یعنی از این‌طرف برو منتها کاری کن که دشمنت خیال کند از آن‌طرف رفته‌ای.
جوان انقلابی
برای اینکه دشمن را غافلگیر کنند، یک ابتکار جالبی داشتند، قدیم این کارها را میکردند و تا این اواخر هم مرسوم بود، در شبیخونها و در لشکرکشی‌های پنهانی این کار انجام میگرفت، نعل اسبها را چپه میزدند، نعل اسب را اگر چنانچه بر عکس بزنند، یعنی دوشاخش به‌طرف عقب باشد، پیدا است که این کاروان از طرف مقابل رفته اگر این دوشاخ به‌طرف جلو باشد، پیدا است که کاروان از طرف دیگر رفته. اینها نعل اسب را چپه میزدند و از طرف شمال مثلاً میرفتند، دشمن خیال میکرد از طرف جنوب رفته‌اند، این را میگویند نعل واژگونه زدن.
جوان انقلابی
تقیّه چیزی در مقابل عمل نیست، شکلی برای عمل است، پس تقیّه حالت استثنائی نیست.
جوان انقلابی
این روایت میگوید: مؤمن درهرحالی جهاد میکند، هرگز جهاد را ترک نمیکند، نهایت اگر دولت حق بر سر کار بود، اگر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) بر سر کار بود، مؤمن در کنار علی (علیه‌السّلام) جهاد خود را ادامه میدهد و جهاد میکند، شمشیر میکشد با امام (علیه‌السّلام) و در کنار امام میرود به جنگ و با دشمنان حق و دشمنان علی (علیه‌السّلام) جهاد میکند، این در صورتی است که دولت حقّی بر سر کار باشد، اگر دولت حقّی بر سر کار نبود، همین جهاد را میکند امّا با تقیّه، یعنی آشکارا نه، پنهان.
جوان انقلابی
تقیّه به‌معنای کار نکردن نیست بلکه به‌معنای کارکردن، منتها کار موفّقیّت‌آمیز کردن است. تقیّه به‌معنای راه رفتن و به‌طرف مقصد راه پیمودن است، منتها در صورتی که کوه وجود داشته باشد از داخل کانال رفتن است، از زیر رفتن است، از راه انحرافی رفتن است، پس رفتن، پیمودن و عمل در آن هست.
جوان انقلابی
تقیّه به‌معنای کار نکردن نیست بلکه به‌معنای کارکردن، منتها کار موفّقیّت‌آمیز کردن است.
جوان انقلابی
حضرت فرمودند که یک عدّه‌ای هستند که جنّ هستند و خدمت میکنند به ما
جوان انقلابی
پس این بابها از امام فرمان میگرفتند و تقاضاها و نیازها و کارهای مردم را به امام میرساندند، چه کارهایی را؟ کارهای مخفی را وَالّا کارهای آشکار را که خودشان می‌آمدند و میگفتند، در مورد مسائل پنهانی و مستور و مکتوم و مخفی آنچه لازم بوده که بین امام و بین دیگران ارتباطی باشد، به‌وسیلهٔ این باب انجام میگرفته. این است که اسم اینها را گذاشتند باب.
جوان انقلابی
در بعضی از کتب سیرهٔ ائمّه (علیهم‌السّلام) میرسیم به این جمله راجع به امام سجّاد مثلاً که میگوید: «و کان بابه یحْیی بْن أمّ الطّویل.»؛ «باب امام، یحیی‌بن امّ‌طویل بود.» و راجع به همهٔ ائمّه از امام حسین به بعد تا امام یازدهم (علیهم‌السّلام) برای هرکدامی یک نفر را به‌عنوان باب، معیّن میکند که راجع به ائمّهٔ قبل نیست، راجع به امام حسن، امیرالمؤمنین (علیهم‌السّلام) تعبیر باب نیست.
جوان انقلابی
اوّلاً دربارهٔ «سد» و «ردم» میفرماید که: «التقیّة» سدّی که میان مؤمن و میان یأجوج و مأجوج‌ها باید باشد، این سدّ، اسمش تقیّه است. دنبال این جمله این‌طوری بیان میفرماید: «إذا عملْت بالتّقیّة لمْ یقْدروا لک علی حیلةٍ»؛ «تو وقتی برطبقِ تقیّه عمل کردی و خودت را مستور نگه داشتی، اینها به تو راهی پیدا نمیکنند و به تو دست نمیتوانند برسانند.» بعد میفرماید که: «و هو الْحصْن الْحصین»؛ «تقیّه حصار مستحکم است.»؛ وقتی‌که داخل تشکیلات بودی دیگر نمیتوانند به تو راه پیدا کنند و تو را پیدا کنند. «و صار بیْنک و بیْن أعْداء اللّه سدّاً لا یسْتطیعون له نقْباً.»؛ «سدّی میان تو و حصاری میان تو و میان دشمن خدا به‌وجود می‌آید که دشمن خدا نمیتواند نقبی باز کند و بشکافد و خودش را به تو برساند»؛ یعنی یک تشکیلات مستتر، این هم یک روایت.
جوان انقلابی
بنده سؤال میکنم در این کاغذها چه بوده؟ اوّلاً کاغذ نوشتن به آدمی که در همان شهر دارد زندگی میکند، یعنی چه؟ آیا جز این است که یک دستوراتی است که بایستی به یک صورتی داده بشود، یا کتبی یا رمزی وارد بشود، به‌هرحالتی که هست؟ آیا جز این است؟ ثانیاً اگر کاغذ معمولی بود، چرا امام با این زحمت، درون پاشنهٔ در را بتراشد، کاغذ داخلش فرو کند، بعد درِ آن را طوری ببندد که معلوم نباشد که این دو تکّه است، یک چیز بسیطی به نظر بیاید، یک چوب ساده و معمولی به نظر بیاید _ کار آسانی که نیست _ این را خودش هم نبَرَد، بدهد به نوکرش که جلب توجّه هم نکند، نوکر هم چوب را دستش بگیرد، بازی دارد میکند، در کوچه راه میرود و ...؟ آیا جز این است که یک جریان مبادلات غیر معمولی وجود داشته بین امام (علیه‌السّلام) و اصحابش؟ بنابراین این یکی از انواع و شُعَب تقیّه است
جوان انقلابی

حجم

۳۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

حجم

۳۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰
۵۰%
تومان