بریدههایی از کتاب تبارشناسی جریانهای سیاسی و آسیبشناسی احزاب در ایران
نویسنده:اسماعیل آزادی
ویراستار:اعظم شیخ عبدالکریم، سپیده آزادی
انتشارات:نشر ثالث
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۰ رأی
۴٫۱
(۱۰)
ایرانیان از سه طریق با اندیشههای جدید آشنا شدند. یکی از فرصتهایی که امکان آشنایی ایرانیان با اندیشههای جدید را فراهم کرد، اعزام دانشجو به خارج برای فراگیری علوم و فنون بود. این امر در زمان شکستهای ما در جنگهای ایران و روس بهخصوص در دورهٔ اول آن صورت عملی به خود گرفت. دوم، بازرگانان ایرانی بودند که در جریان فعالیتهای بازرگانی با ممالک همجوار و اروپاییان، موجبات آشنایی ایرانیان را با اندیشههای جدید فراهم آوردند. بخش سوم، مأمورانی بودند که در حوزهٔ وزارت خارجه یا در سایر دستگاههای حکومتی فعالیت میکردند. این افراد بهخصوص سفیران و اعضای وزارت خارجه که به دلیل حضور در ممالک خارجه با افکار آنجا آشنا میشدند، یکی دیگر از کانالهای انتقال اندیشههای جدید به ایران
Hemmat
البته نسل تازهای که در حال شکل گرفتن است، مقداری با نسلهای قبل فرق میکند. در واقع نوعی لذتگرایی فردمحور در آن قدرت میگیرد که نقش ایدئولوژی را قدری کمرنگ میکند. اینها بیشتر به سمت حسابگری و گرایشهای منفعتمحور و اخلاق لذتجویانه حرکت میکنند. اگر همین نسل ادامه پیدا کند، گرایشهای ایدئولوژیکی که ما میشناختیم در آنها کمرنگتر میشود. مثلاً زمینه برای قوتگیری لیبرالیسم بیشتر خواهد شد. یعنی گرایشات این نسل با گفتمان لیبرالیستی بهتر توضیح داده و توجیه میشود تا با گفتمان چپ و گفتمانهای جامعهگرا. ولی این نظر خیلی قاطعانه نیست بلکه تصویری است که ما از روند جاری میبینیم. یا مثلاً به فرض کار جمعی کمرنگ میشود، فداکاری و ایثار اهمیت خود را از دست میدهد و بیشتر نوعی فردگرایی و لذتگرایی خودمحور، رفتار بخشی از جوانان جدید را به عنوان نسل تازه توضیح میدهد.
mostafasharif
در سخنانتان نقش تکنوکراتها را در حکومت بسیار برجسته دانستید. برای سپردن پستهای اجرایی تخصصی که قدرت هم در آن نهفته است، چه سازوکاری باید به کار برد؟
اول باید چارچوب حقوقی نظام اداری کشور مشخص شود و بدانند کسانی که مشاغلی را در سطح دولت اشغال میکنند باید در چه زمینهای متخصص باشند و در واقع کنکور برگزار شود. بعد از کنکور، دوره ببینند و بعد دورهٔ «زندگی شغلی» داشته باشند و مدارج را طبق ضوابطی پشت سر بگذارند، به گونهای که وقتی کسی به مدیر کلی میرسد واقعاً یک مدیر کل در همان رشته باشد. هر دولتی هم که میآید او را عوض نکند. برای اینکه او تصمیم را اجرا میکند و تصمیم نمیگیرد. در نظامهای اروپایی تا مرحلهٔ مدیرکلی هیچوقت کسی را عوض نمیکنند ولی در مرحلهٔ وزیر و معاونان خود که جزو تصمیمگیرندگانند، عوض میشوند.
mostafasharif
هرچند مفاهیمی چون جریانهای دست راستی و دست چپی از پارلمان انگلستان آغاز شد اما شهرت این مفاهیم برگرفته از چالشهای سیاسیفکری جریانهایی است که در آستانهٔ انقلاب کبیر فرانسه در سمت چپ و راست کنگرهٔ فرانسه مینشستند.
جریان چپ این فرایند سیاسی فکری، با ظهور مارکسیسم دارای مانیفستی انقلابی شد و احزاب چپ با گرایش مارکسیستی و احزاب راست با گرایش کاپیتالیستی تعریف و نهادینه شدند و جنبشهای کارگری به این روند اصالت دادند.
احسان رضاپور
یک نیروهایی در کشور وجود دارند که همه نسبت به آنها نوعی نگرانی دارند. تکلیف این نیروها را چگونه باید روشن کرد؟
بسیاری از اینها آدمهای بسیار صادقیاند، در جبهه بودهاند، جنگیدند، آدمهای مؤمن و باورمندیاند. باید اینها را توجیه کرد که الان کشور وارد مرحلهای شده است که میخواهد با نظام حزبی عمل کند. اینطور نباشد که احزاب تشکیل شوند و اینها با آن نگرشهای تودهواری که دارند به جان این تشکلها بیفتند. من مطلقاً آنها را تقبیح نمیکنم و یک نوع ارادت قلبی هم نسبت به آنها دارم. برای اینکه احساس میکنم اگر مملکتی باقی مانده از آنهاست. البته همیشه بین آنها و نیروهای فرصتطلب یا قدرتطلب یا پولپرستی که خودشان را با این گروهها قاطی میکنند، تفکیک قایل میشوم. ولی به طور کلی این نیروها جزو نیروهای سیاسیاند و باید جامعه با آنها با طرز معقولی وارد مذاکره شود و روابط و نظام سیاسی تنظیم کند. اگر قرار باشد آنها با تصوراتی که دارند با چوب و چماق به اجتماعات حمله کنند، جامعه دچار هرجومرج میشود و حیثیت خود آنها هم لطمه میخورد. بنابراین اولین توصیهٔ بنده به احزاب سیاسی این است که با نیروهایی که به گردن این نظام و جامعه حق دارند، وارد گفتگوی صادقانه شوند.
mostafasharif
عصر حاضر عصر تکنوکراتهاست و نهاد دولت باید این قضیه را حل کند که بدنهٔ ساختار اداری باید به دست تکنوکراتها تشکیل شود و هیچگاه هم تغییر نکند. هر حزبی یا هر کسی که به قدرت میرسد یا سقوط میکند این بدنه نباید عوض شود. ثبات سیاسی در کشورهای اروپایی برخاسته از همین قضیه است و خوب عمل کردن نظام را تضمین میکند. اجرائیات از مهمترین مباحث دولتهای امروز است. بنابراین کسانی که به قدرت میرسند مأمور تشکیل حکومت میشوند، در دولت فرانسه هم این قانون وجود دارد که رئیسجمهوری باید از حزب استعفا بدهد یعنی غیرحزبی باشد
mostafasharif
وقتی که حزب مواضع خوبی بگیرد، افرادی هستند که بودجههای کلان و کمکهای وسیع هم بکنند. البته باید آن کمکها را هم به اطلاع مردم برسانند. یعنی یک حزب باید بیش از هر چیز روی اخلاق سیاسی تأکید کرده و پیوندش را با جامعه محکم کند و هر کمکی که از هر جا صورت گرفت را به اطلاع مردم برساند که اگر دست و دلبازی کرد، مردم بدانند این پول را از کجا میآورد و از هر گونه ابهامی به ویژه در این قضیه بپرهیزد. اینها نکاتی است که معمولاً یک آدم سیاسی به آن سطحی نگاه میکند اما یک سیاستمدار ژرفنگر میفهمد که این گونه زهد سیاسی خیلی به نفع حزب تمام میشود.
mostafasharif
اگر یک حزب سیاسی با امکانات کم و بدون زرق و برق فعالیت کند، این خود یک فضیلت سیاسی است. دوم اینکه اعضایی که وارد میشوند باید حق عضویت بدهند. این حق عضویت هر قدر کم باشد ولی جمع میشود و حزبی که میخواهد ریشهٔ مردمی پیدا کند راهش همین است که از مردم کمک بگیرد و وابستگی به دولت یا جاهای دیگر نداشته باشد و بودجههای کلان در اختیارش قرار نگیرد. مردم با پول اندکی که میدهند احساس میکنند که حزب مال خودشان است و بعد هم آدمهای بیکاره وارد حزب نمیشوند به امید اینکه چیزی گیرشان بیاید. بلکه باید بدانند اگر وارد حزب میشوند باید چیزی هم بدهند. این اقدام خیلی مفید و مؤثر است و ریشههای حزب را محکم میکند.
mostafasharif
به نظر من اولین کاری که احزاب باید بکنند این است که حالت سراسری به خود بگیرند و یکی از شرطهایی که بعضی از نویسندگان و صاحبنظران بنام برای احزاب یاد میکنند، سراسری بودن حزب است. یعنی از قالب اینکه فقط در مرکز فعالیت کنند خارج شوند و در تمام شهرستانها شعبه بزنند، عضو بگیرند و نوعی آموزش سیاسی را شروع کنند. دوم اینکه مواضعی که میگیرند مواضع رادیکال نباشد. اگر باشد در بطن جامعه ایجاد اختلاف و درگیری میکند و باز همان فرایند دولتسالاری پیش میآید. چون نهاد دولت در ایران قوی است و وقتی چنین چالشهای عمیقی را ببیند فوراً وارد کار میشود و جلوی فعالیت احزاب را میگیرد. بنابراین احزاب باید با حسننیت، فعالیت سیاسی آرام را شروع کنند و عجلهای هم در کسب قدرت نداشته باشند. یکی دیگر اینکه احزاب به شکل «احزاب کادر» وجود داشته باشند و به دنبال طیفی از رأیدهندگان بگردند. یعنی خود حزب جمعوجور باقی بماند اما طیف طرفدارانش وسیع باشند. این شدنیتر و آسانتر است ولی آسیبپذیریاش هم بیشتر است، یعنی خیلی سریع از هم میپاشد.
mostafasharif
یکی خستگی از ایدئولوژیها، به زبان دیگر دلزدگی از سایر ایدئولوژیها و آرمانشهرهایی که مطرح میکردند. دیگری مسائل ملموستر و جزئیترنگری. زیرا ممکن است همه از آن ایدئولوژیهای کلی یا عامی که میخواست عالم و آدم را تغییر دهد، به سمت ایدئولوژی خاصی بروند و خواهان تغییر در بخشی جزئی باشند. دیگر اینکه اساساً تغییر گفتمان نسل جدید، که نسلی کمتر آرمانگرا و خیلی واقعبین و حسابگر است، نسل آرزوهای بزرگ نیست برعکس نسل آرزوهای کوچک و خرد و شخصی است و قدری فردگرایی در آن قوت پیدا میکند که نهایتاً به رشد این جنبشها و ایدئولوژیهای جدید در ایران کمک خواهد کرد.
mostafasharif
کار حزبی هم از همینجا آغاز میشود و از اعتماد متقابل اجتماعی افراد نشئت میگیرد. اما اگر پایههای اعتماد اجتماعی متزلزل باشد هیچ سازمان و سندیکایی شکل نمیگیرد.
mostafasharif
امروز هم باید برای کار حزبی مردم را تشویق کنیم. این کار در حیطهٔ وظایف رسانههای جمعی است. از سوی دیگر علمای دینی در این وادی نقش ویژه ای دارند، آنها میتوانند با فتاوا و موعظههایشان، کار حزبی را تبلیغ، تبیین، تئوریزه و ایدئولوژیزه کنند، حتی این حرکت را از دبستان میتوان آغاز کرد و تا دانشگاه هم ادامه داد، زیرا کار جمعی و مشترک پایین و بالا نمیشناسد.
mostafasharif
این نوعی دلگرم کردن این افراد برای کار سیاسی است. ما نباید رفتار کسی که کار سیاسی میکند را مذموم بدانیم و این گونه تبلیغ کنیم که او به دنبال کسب شهرت است و علایق این چنینی دارد. لذا علایق اجتماعی را باید قدر شناخت چون کسی که کار سیاسی میکند مانند کسی است که در حال ساختن یک یتیمخانه است، همانطور که کار او را که یک کار اجتماعی است قدردانی کرده و احساس میکنیم یک وظیفهٔ ملی و اجتماعی را انجام میدهد، کسی هم که کار سیاسی میکند باید به این شکل نگاه شود. اما ما بین این دو فرق قائلیم
mostafasharif
یک راه این است که این هزینهها سرشکن شوند و همهٔ فشار روی یک فرد متمرکز نشود. خاصیت حزب همین است که از نامزد مورد نظر خودش حمایت میکند و بخشی از فشار سیاسی ناشی از شکست او را در کل حزب توزیع و سرشکن میکند.
mostafasharif
مطالبات اجتماعی یکی از عوامل است، یکی دیگر از منشأهای قدرت احزاب متفکران و صاحبان خِردند،
mostafasharif
اساساً رفتار سیاسی عقلانی باید مبتنی بر همبستگی و در عین حال رقابت باشد. رقابت در چارچوب قانون مبتنی بر قواعد پذیرفتهشدهٔ جمعی و طبعاً رقابتی سالم و سازنده.
mostafasharif
حجم
۳۹۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۱۳ صفحه
حجم
۳۹۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۱۳ صفحه
قیمت:
۲۵۶,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد