هیچ کس نمیتواند پاسخگوی نیاز عشق تو باشد. هیچ کس نمیتواند خلاء قلب تو را پر کند و شاید تنها خداست که قادر به انجام این کار است، اما هنوز هیچ کس نتوانسته راهی را برای کشاندن خدا به محضر پیدا کند...
MiM
همیشه هزاران حرف برای گفتن به تو داشتم؛ گرچه تو وصف ناپذیری، اما من چه در آب و چه در آفتاب، این جملات را برای توصیف تو، به زبان میآورم.
آیا میخواهی بدانی تو برای من کیستی؟ پس خوب گوش کن:
من میتوانم، روزها، هفتهها، ماهها در تنهایی سر کنم، در حالی که همچون یک نوزاد خواب آلوده، آسوده و خرسندم، و تو بودی که این خواب آلودگی را از بین بردی. چگونه میتوانم از تو سپاسگزاری کنم؟
MiM
مانند یک کشاورز روی مزرعهٔ بیان خویش کار کردن، انتظار کشیدن، مراقبت کردن، دستچین کردن و تقویت آن چه ضعیف شده است و هر روز را بدین شکل آغاز کردن، و نهراسیدن از زمستانها و از سکوت و مصائب برای نوشتن، بهره بردن، و شناختن آنچه فراتر از ماست و نیز به آن پیوستن، و پس از گذراندن این مراحل، توقع هیچ سپاسی نداشتن...
علی رضا
هنرمند یعنی همین؛ یعنی کسی که جسمش در یک جا و روحش در جایی دیگر است و تمام تلاشش این است که فضای خالی این دو را با کشیدن نقاشی، یا نوشتن با جوهر و حتّی سکوت پر کند؛
علی رضا
در زندگی تنها تعداد محدودی «بله» در اختیار ما قرار دارد و پیش از به کارگیریشان، باید با تعداد بیشماری «خیر» از آنها حفاظت کنیم.
علی رضا
«من اگر ارزش این زندگی را میدانم، برای وجود توست.
MiM
تو دیگر هرگز برف را نخواهی دید...
تو دیگر هرگز سوسنها و یا آفتاب را نخواهی دید... تو به برف، به سوسن و به آفتاب تبدیل شدهای... و من همه جا تو را مییابم، حتی در کتابها...
MiM
شادی پرارزشترین و در عین حال کم ارزشترین موجود در دنیاست،
چیزی که تنها کودکان میتوانند به راستی آن را ببینند و حس کنند؛ آری فقط کودکان، قدیسان و تو...
MiM
همیشه آن چه را که به دنبالش هستیم خیلی باارزشتر از آن چیزی است که به نظرمان میآید.
MiM
به نظر من ما انسانها بر روی کرهٔ زمین زندگی نمیکنیم، بلکه سرزمین واقعی ما، قلب کسانی است که به آنها علاقه داریم.
MiM