بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گنجینه‌ی آثار کریستین بوبن | طاقچه
تصویر جلد کتاب گنجینه‌ی آثار کریستین بوبن

بریده‌هایی از کتاب گنجینه‌ی آثار کریستین بوبن

۵٫۰
(۴)
هیچ کس نمی‌تواند پاسخگوی نیاز عشق تو باشد. هیچ کس نمی‌تواند خلاء قلب تو را پر کند و شاید تنها خداست که قادر به انجام این کار است، اما هنوز هیچ کس نتوانسته راهی را برای کشاندن خدا به محضر پیدا کند...
MiM
مانند یک کشاورز روی مزرعهٔ بیان خویش کار کردن، انتظار کشیدن، مراقبت کردن، دست‌چین کردن و تقویت آن چه ضعیف شده است و هر روز را بدین شکل آغاز کردن، و نهراسیدن از زمستان‌ها و از سکوت و مصائب برای نوشتن، بهره بردن، و شناختن آن‌چه فراتر از ماست و نیز به آن پیوستن، و پس از گذراندن این مراحل، توقع هیچ سپاسی نداشتن...
علی رضا
همیشه هزاران حرف برای گفتن به تو داشتم؛ گرچه تو وصف ناپذیری، اما من چه در آب و چه در آفتاب، این جملات را برای توصیف تو، به زبان می‌آورم. آیا می‌خواهی بدانی تو برای من کیستی؟ پس خوب گوش کن: من می‌توانم، روزها، هفته‌ها، ماه‌ها در تنهایی سر کنم، در حالی که همچون یک نوزاد خواب آلوده، آسوده و خرسندم، و تو بودی که این خواب آلودگی را از بین بردی. چگونه می‌توانم از تو سپاسگزاری کنم؟
MiM
در زندگی تنها تعداد محدودی «بله» در اختیار ما قرار دارد و پیش از به کارگیری‌شان، باید با تعداد بی‌شماری «خیر» از آن‌ها حفاظت کنیم.
علی رضا
هنرمند یعنی همین؛ یعنی کسی که جسمش در یک جا و روحش در جایی دیگر است و تمام تلاشش این است که فضای خالی این دو را با کشیدن نقاشی، یا نوشتن با جوهر و حتّی سکوت پر کند؛
علی رضا
«من اگر ارزش این زندگی را می‌دانم، برای وجود توست.
MiM
انسان همیشه به محبوب‌هایش چیزهای زیادی را اهدا می‌کند: کلام، آسایش و احساس لذت... و تو ارزشمندترین همهٔ این‌ها را به من هدیه کردی: فقدان... نمی‌توانستم به راحتی از تو بگذرم... حتی در زمانی که می‌دیدمت، برایت دلتنگ می‌شدم. خانهٔ ذهن من، خانهٔ دل من، قفل شده بود و تو همهٔ قفل‌ها را شکستی و هوا به درون پاشید. هوای سرد و نیز هوای گرم و آتشین و تمام روشنی‌ها... و این گوهری است که تو برای من به یادگار گذاشتی... گوهری که همیشه جاودان است...
MiM
تو دیگر هرگز برف را نخواهی دید... تو دیگر هرگز سوسن‌ها و یا آفتاب را نخواهی دید... تو به برف، به سوسن و به آفتاب تبدیل شده‌ای... و من همه جا تو را می‌یابم، حتی در کتاب‌ها...
MiM
شادی پرارزش‌ترین و در عین حال کم ارزش‌ترین موجود در دنیاست، چیزی که تنها کودکان می‌توانند به راستی آن را ببینند و حس کنند؛ آری فقط کودکان، قدیسان و تو...
MiM
همیشه آن چه را که به دنبالش هستیم خیلی باارزش‌تر از آن چیزی است که به نظرمان می‌آید.
MiM
به نظر من ما انسان‌ها بر روی کرهٔ زمین زندگی نمی‌کنیم، بلکه سرزمین واقعی ما، قلب کسانی است که به آن‌ها علاقه داریم.
MiM
«بدی از همان ابتدا، چیز عجیبی از خود نشان نمی‌دهد، بلکه همیشه با ملایمت و بی‌سر و صدا آغاز می‌شود. در واقع می‌توان گفت فروتنانه آغاز می‌گردد و خود را در فضای زمانی که در آن قرار دارد جای می‌دهد؛ درست مانند آبی که زیر در جاری می‌شود. ابتدا فقط در حد یک رطوبت است و زمانی که این رطوبت به سیل تبدیل می‌شود، دیگر خیلی دیر شده است.»
MiM
به جز قدیس‌ها، همهٔ ما انسان‌ها و در واقع همه ما موجودات زنده به بیماری غم گرفتار هستیم. این بیماری حتی در جشن‌های‌مان نیز موجودیت خود را نشان می‌دهد. بنابراین شادی، کمیاب‌ترین احساس در این دنیاست. شادی هیچ گونه ارتباطی با سرزندگی، خوش بینی و یا شور و اشتیاق ندارد. بنابراین می‌توان گفت شادی یک حس نیست، چرا که تمام حس‌های ما محسوس هستند. شادی آن چیزی نیست که از درون سرچشمه بگیرد، بلکه در بیرون پدید می‌آید. شادی در جریان است و چون هوا سبک و در حال پرواز و با تمام این وجود، همهٔ ما به غم اعتبار و اهمیت بیش‌تری می‌دهیم تا به شادی؛ برای غمی که تمام گذشته و وزن و عمقش را به رخ ما می‌کشد. در حالی که شادی هیچ گذشته، وزن و عمقی ندارد. همان لحظه که متولد می‌شود، در حال پرواز است.
MiM
سدهٔ سیزده، سدهٔ جنگ‌های صلیبی است. روباه و گرگ، مسلمان و مسیحی در برابر یکدیگر صف‌آرایی می‌کنند. اینان که نوادگان همان پدرند که در کتاب مقدس آرمیده: ابراهیم. با این همه به سودای بردن غنیمتی برق دندان به رخ یکدیگر می‌کشند. دین و آیین آن است که پیوند می‌دهد و با این همه هیچ چیز بیش از کینه در آیین آنان یافت نمی‌شود. این کینه است که انبوه انسان‌ها را در پس نیرویی از عقیده و یا نامی مشترک گرد هم می‌آورد، آن‌گاه که عشق در ظرافت رخساری یا لطافت آوایی از خویش رهاشان می‌سازد.
Naarvanam
انسان همیشه به محبوب‌هایش چیزهای زیادی را اهدا می‌کند: کلام، آسایش و احساس لذت... و تو ارزشمندترین همهٔ این‌ها را به من هدیه کردی: فقدان...
hooran
ژیسلن تو زیباترین و شاداب‌ترین نفس ممکن را می‌کشیدی. به همین خاطر است که مرگ تو این چنین زنده نشان می‌دهد؛ درست مانند مرگ یک کودک ...
MiM
آدمی نمی‌داند آن کلامی که می‌آموزد یا آن جمله‌ای را که به قلم می‌آورد، به چه سرانجامی می‌رسد؛
MiM
به جز قدیس‌ها، همهٔ ما انسان‌ها و در واقع همه ما موجودات زنده به بیماری غم گرفتار هستیم. این بیماری حتی در جشن‌های‌مان نیز موجودیت خود را نشان می‌دهد. بنابراین شادی، کمیاب‌ترین احساس در این دنیاست.
MiM

حجم

۶۲۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰۲ صفحه

حجم

۶۲۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰۲ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد