بریده‌هایی از کتاب خودباوری در خلاقیت

به روشی که با مشتریان و کاربران خود رفتار می‌کنید، فکر کنید. آیا از آنها سؤال‌های عمیق و روشنگر می‌پرسید یا اینکه آنچه دوست دارید می‌شنوید؟ آیا با آنها ارتباط برقرار می‌کنید یا اینکه فقط صحبت می‌کنید؟

همان‌گونه که نویسندهٔ آمریکایی، مارک تواین یک قرن پیش گفته است، «آنچه نمی‌دانید، شما را به مشکل نمی‌اندازد، بلکه آنچه که مطمئنید می‌دانید، اما درواقع این‌گونه نیست دردسر درست می‌کند.» خود را با آنچه که به‌طور قطعی دربارهٔ خود، مشتریانتان، کاسبی‌تان و یا دنیایتان می‌دانید فریب ندهید. به دنبال فرصت‌های جدیدی برای مشاهده و بازنگری در دیدگاه خود نسبت به دنیا باشید.

همدردی به این معناست که شما پیش‌فرض‌های خود و این احساس را که چه چیزی درست است، کنار بگذارید تا آنچه را درست است فرابگیرید، آنچه که مردم نسبت به آن ناآگاه‌اند. این دانش را از طریق مصاحبه به دست نخواهید آورد. گاهی وقت‌ها مجبور می‌شوید مردم را تا داخل آشپزخانه دنبال کنید. می‌توانستیم خیلی ساده از مردم بپرسیم که چگونه از اسکوپ بستنی استفاده می‌کنند. اما آنها احتمالاً نمی‌گفتند که اسکوپ را می‌لیسند و شاید آن را انکار هم می‌کردند. به عبارت دیگر، تحقیق میدانی وسیع‌تر از این است که فقط از مردم بپرسیم چه می‌خواهند. به‌علاوه تحقیق میدانی شما را از خلق ایده‌های خوب بی‌نیاز نمی‌کند. اما کمک می‌کند به نیازهای پنهان برسید یعنی نیازهایی که آشکار و واضح نیستند.

وقتی تعداد ایده‌ها در سازمان کم باشد طبیعی است که افراد سعی کنند مرزبندی کنند و ایده‌هایشان را به اشتراک نگذارند. اگر تنها چند ایده در بانک ایده‌های خود داشته باشید احتمالاً یکی از بین آنها را برای سرمایه‌گذاری انتخاب می‌کنید و محکم از آن دفاع می‌کنید حتی اگر بهترین گزینه نباشد. اما وقتی ایده‌ها زیاد باشند و تیم روزی ده دوازده ایدهٔ جدید تولید کند، نیازی به محافظت از ایده‌ها و رفتارهای انحصارطلبانه نخواهد بود. اگر ایده‌ای که دارید با ایدهٔ دیگران ترکیب شد مسئله‌ای پیش نخواهد آمد. تمام افراد گروه، خود را صاحب ایده می‌دانند.

همهٔ ما برای آزمایش ایده‌های نو نیاز به آزادی عمل داریم. به دنبال راه‌هایی باشید که به شما آزادی عمل در خلاقیت بدهند و یا به اصطلاح فرار شما از زندان را فراهم کنند. ایدهٔ بعدی خود را آزمایش بنامید و بگذارید دیگران بدانند که شما فقط در حال امتحان کردنش هستید. انتظار دیگران را پایین آورید تا شکستتان منجر به یادگیری شود اما به شغلتان لطمه‌ای نزند.

فرصت‌های جدید نوآوری هنگامی آشکار می‌شوند که شما فرایند نوآوری را با احساس همدردی نسبت به مخاطبان خود شروع کنید. درحالی‌که رقبا روی مسابقهٔ بی‌انتهای بهبود مشخصات فنی محصول (مانند سرعت اسکن، کیفیت تصویر و غیره) تمرکز کرده بودند، داگ راهی برای بهبود کیفیت خدمت‌رسانی به بیماران و خانواده‌هایشان یافت. تجربهٔ ما نشان می‌دهد که در پیش گرفتن نگرش انسان‌محور برای چالش‌ها معمولاً غنی‌ترین فرصت‌های تغییر را در بردارد.

پیوند بین شکست و نوآوری، درسی است که تنها با عمل کردن می‌آموزید.

رئیس بخش مراقبت‌های ویژهٔ اطفال در بیمارستان خیابان گریت اورموند لندن از تماشای مسابقات فرمول الهام گرفت. او از عملکرد دقیق و برنامه‌ریزی‌شدهٔ تیم تعمیرات ماشین که این کار را در طی چند ثانیه انجام می‌دادند شگفت‌زده شده بود. در مقابل، بیمارستان مشکلات متعددی در انتقال کودک از بخش جراحی به مراقبت‌های ویژه داشت. بنابراین تصمیم خارق‌العاده‌ای گرفت و از اعضای تیم فِراری دعوت کرد با کارکنان بیمارستان در این زمینه کار کنند. پزشکان و پرستاران بیمارستان روش‌های اعضای تیم فِراری را آموختند و از آنها برای ایجاد تغییرات در عملیات بیمارستان الگوبرداری کردند.

با عمل کردن، یاد می‌گیرند.

زمان شما محدود است، پس با زندگی کردنِ زندگی کسی دیگر، آن را هدر ندهید. در تلهٔ عقاید تعصبی نیفتید که همانا زندگی با نتایج تفکر افراد دیگر است. اجازه ندهید هیاهوی نظرات دیگران، ندای درونی شما را خاموش کند. و از همه مهم‌تر، شهامت پیروی کردن از احساس و شهودتان را داشته باشید.

«من آموختم که همیشه خلاقیت، خود را در نگاه به گذشته نشان می‌دهد. ناگهان به ایده‌ای هوشمندانه که مسئله را حل می‌کند نمی‌رسیم، بلکه باید پیش از رسیدن به بهترین راه‌حل، روی صدها راه‌حل کار کرد و شکست خورد

آلبرت باندورا روان‌شناس اسطوره‌ای و استاد دانشگاه استنفورد نشان داده است، باورهای ما بر اعمال، اهداف و ادراکاتمان تأثیر می‌گذارند. کسانی که معتقدند می‌توانند تغییر ایجاد کنند، به احتمال زیاد به این هدف خود دست می‌یابند. باندورا این عقیده را «خودکارآمدی» می‌نامد.

پایهٔ اصلی خودباوری در خلاقیت، اعتقاد به توانمندی‌هایمان برای ایجاد تغییر در جهان پیرامون است، به معنی اینکه بپذیرید قادرید هرآنچه عزم کنید انجام دهید. باور داریم این خودباوری، یعنی ایمان به ظرفیت خلاق خودتان، قلب نوآوری است.

دریافته‌ایم اصلاً لازم نیست خلاقیت را از صفر شروع کنیم. کافی است به افراد کمک کنیم آنچه را که قبلاً داشته‌اند، دوباره کشف کنند: ظرفیت خلق ایده‌های جدید یا توسعه و تکمیل آنها. اما ارزش واقعی خلاقیت تا زمانی‌که شما شجاعت عملی کردن ایده‌ها را نداشته باشید، به دست نمی‌آید. این ترکیب تفکر و عمل است که خودباوری در خلاقیت را تعریف می‌کند: توانایی خلق ایده‌های جدید و شجاعت امتحان کردن آنها.

امروزه اکثر شرکت‌ها متوجه شده‌اند که کلید رشد و حتی بقا، نوآوری است.

خلاقیت عبارت از کاربرد ابتکار و تخیل برای ایجاد چیزی جدید در دنیا است.

پایهٔ اصلی خودباوری در خلاقیت، اعتقاد به توانمندی‌هایمان برای ایجاد تغییر در جهان پیرامون است، به معنی اینکه بپذیرید قادرید هرآنچه عزم کنید انجام دهید. باور داریم این خودباوری، یعنی ایمان به ظرفیت خلاق خودتان، قلب نوآوری است. خودباوری در خلاقیت شبیه عضله است که با تلاش و تجربه، قوی‌تر و نیرومندتر می‌شود. چه خود را از گونهٔ انسان‌های خلاق بدانید یا ندانید

زمان شما محدود است، پس با زندگی کردنِ زندگی کسی دیگر، آن را هدر ندهید. در تلهٔ عقاید تعصبی نیفتید که همانا زندگی با نتایج تفکر افراد دیگر است. اجازه ندهید هیاهوی نظرات دیگران، ندای درونی شما را خاموش کند. و از همه مهم‌تر، شهامت پیروی کردن از احساس و شهودتان را داشته باشید. استیو جابز

اغلب برنامه‌های پربیننده تنها سی ثانیه تبلیغ دارند. اگر ویدئوی شما بیش از دو دقیقه باشد، با ریسک از دست دادن تماشاگران کم‌حوصله روبه‌رو خواهید شد

ظرفیت خلاقیت، همیشه بخشی از آنان بوده است و ربطی به پیشینهٔ خانوادگی یا زمینهٔ ژنتیکی آنها ندارد، بلکه بخشی از توانمندی‌های طبیعی همهٔ ماست.