هنوز نمیتونید قبول کنید که تنهایی اساس زندگیه؟ تمام صمیمیتها ساختگیه!
the.simia
من بیشتر از دنیای واقعی، توی ذهنم زندگی میکنم. زندگی واقعی برای من، چیزی جز یه رؤیای خستهکننده نیست.
the.simia
تمام غمها و شکستها و خشمهایمان به خاطر روی دادن اتفاقیست که انتظارش را نداشتهایم. آیا میشود کسی را که آمادگی مقابله با هر اتفاقی را دارد و میداند هرکس چه عکسالعملی خواهد داشت، منقلب کرد؟
s
هرچی آدمهای بیشتری رو دوست داشته باشی، یک نفر هست که اون رو بهاندازهٔ همه دوست داری، عشق چیزی نیست که با تقسیم کم بشه.
ayda
با این اوضاع من میخواستم ذهن آدم دیگری را تحلیل کنم و روح صاف یا پیچیدهاش را ببینم. حتی سادهترین و ابلهترین و بیچارهترین انسان هم، چنان روح پیچیدهای دارد که آدم را متعجب میکند. چرا از فهم این مسأله میگریزیم و حس میکنیم قضاوت و نظر دادن در مورد این مخلوق، تا این حد سادهست. چطور وقتی حتی نمیتوانیم نظر قطعیمان را با دیدن یک قالب پنیر اعلام کنیم، در اولین دیدار، راجع به یک انسان حکم صادر میکنیم و سراغ نفر بعدی میرویم؟
Shivayi
اصلاً از کودکی میترسیدم، خوشبختیام تمام شود، همیشه دوست داشتم مقداری از خوشبختی، برای فردا بماند. هرچند فرصتهای زیادی را از دست میدادم اما همیشه میترسیدم بخت دیگر با من یار نباشد.
ayda
هنوز نفهمیده بودم در زندگی هرگز آن چیز خارقالعادهای که تصورش را داریم نخواهد بود.
ayda
«به نظرت سال جدید هیچ خاصیتی نداره؟»
«نه! چه فرقی با بقیهٔ روزها داره؟ به طور طبیعی متمایز شده؟ به نظرم نشونهٔ تموم شدن یک سال هم مهم نیست. چون تقسیم کردن عمر به سال هم کار بشر بوده. عمر آدم یه راه درازه، از تولد تا مرگ، باقیش ساختگیه.
the.simia
تمام غمها و شکستها و خشمهایمان به خاطر روی دادن اتفاقیست که انتظارش را نداشتهایم. آیا میشود کسی را که آمادگی مقابله با هر اتفاقی را دارد و میداند هرکس چه عکسالعملی خواهد داشت، منقلب کرد؟
samarium