کتاب فلسفهی کامو
۴٫۴
(۹)
منظور کامو از «پوچ» و «پوچی» این است که جهان و زندگی معنا و هدفی بیرون از خودشان ندارد و جستجوی چنین هدف و معنایی بیهوده، و معانی و اهداف اینچنینی که برای جهان و زندگی عرضه میشوند فریب یا خودفریبی است. بنابراین، «انسان پوچ» یا «پوچگرا» کسی است که بیمعنایی جهان و زندگی را میپذیرد و با آن کنار میآید. انسان پوچگرا میداند که جهان به اهداف او بیاعتناست و کار خودش را میکند و «شعوری» پشت آن نیست و نقشه و طرحی ندارد و این فقط خود انسان است که میتواند به زندگیاش معنایی ببخشد، آن هم صرفآ با زندگی کردنش، یا به تعبیر خود کامو، با جرعهجرعه نوشیدنش.
شلاله
خودخواهیای که در سقوط مطرح است خودخواهی از نوع خویشکامی به زیان دیگران است. کلامانس میخواهد همه چیز به کامش باشد؛ و تمایلی ندارد کاری کند تا زندگی به کام دیگران هم شیرین باشد. برای کلامانس دیگران فقط وسیلهای هستند که میتوان برای رسیدن به هدف خود از آنها استفاده کرد.
The Stranger
به نظر کامو زیستن زندگی در عظمت کاملش چیزی نیست مگر زیستن زندگی محض خاطر خود زندگی درعین بازشناسی جسورانه و بیتزلزل پوچی. ما باید به جای احساس خفّت از فهمناپذیری جهان و بیامیدی، با ردّ امید و تأیید زندگی، با غرور بر استقلالمان صحّه بگذاریم.
Travis
چند روز پس از مرگ کامو، سارتر سوگنامهای گیرا و بلندنظرانه نوشت و خاموش شدن صدایی رسا را در نیمه زندگی پوچی بیرحمانهای خواند و در ستایش کامو نوشت: «او وارث امروزین آن سلسله بلند از اخلاقگرایانی بود که شاید اصیلترین چیزها در ادبیات فرانسه از آنان باشد»
Travis
کامو میگفت مارکسیسم و اتحاد شوروی خطری جدیتر از سرمایهداری غربی برای آزادی، شأن، و خوشبختی بشری هستند.
Travis
«میخواهم راز بزرگی را برایتان فاش کنم. در انتظار داوری واپسین نمانید. این داوری همهروزه روی میدهد»
Amirreza Mahmoudzadeh-Sagheb
مورسو یک تهدید واقعی است. درست است که او نه یک جانی سختدل است و نه دجّال، امّا تجسّم قهرمان پوچ است. چیزی که در این آدم «هیولایی» است آمادگی او برای ارتکاب جنایت یا دست زدن به کارهای پلید نیست؛ بهعکس، بیاعتنایی او به امیدها، ایمان، و آرمانهایی است که اکثر مردم با آنها زندگی میکنند. مورسو با بیاعتناییاش به خدا، به آیندهاش، یا به نظر آدمهای محترم درباره خودش، آدمی خطرناک شده است، یک طاغی.
شلاله
بسیاری از رفتارهای انسان ناخودآگاهانه از این میل برمیخیزد که نمیخواهیم به این مسئله فکر کنیم که تا چه حد زندگی ما بیپایه است و چقدر به مرگ نزدیک هستیم. البته پاسکال میپذیرد که انگیزههای دیگری هم مثل ملال، غرور، و آرزوی خشنودی در انتخابهای ما دخیل هستند، امّا مشتاق است نقش پنهانی را آشکار کند که میل ما به «انصراف خاطر» بازی میکند.
حسین میری
برای بیخدا، خدا چیزی بیربط است. بیخدایان اکثرآ فکر میکنند ایمان به خدا را مثل ترس از جادوگران و اجنّه باید به زبالهدان تاریخ سپرد. امّا ضدّخدا معتقد است غیبت خدا، یا سکوتش، یا فقدان رحمتش خلأیی است در جهان، بزرگتر از آنکه بتوان نادیدهاش گرفت. کامو هم، مثل سارتر، فکر میکرد دلیل قانعکنندهای برای اعتقاد به خدا و هیچ دلیلی برای اعتقاد به زندگی پس از مرگ وجود ندارد. امّا او، برخلاف سارتر، یقین نداشت که خدا نیست. کامو سه امکان را در نظر میگرفت که هر سه به خشمش میآوردند. یا خدایی نیست و بشر در جهانی بیاعتنا به نیازهای بشری رها شده، یا خدا خاموش است، یا خدا فقط با برخی (گزیدگان) سخن میگوید و نجاتشان میدهد و بقیه را نادیده میگیرد.
magi
حال که پنجاه سال از آن ماجرا میگذرد میتوانیم شهادت دهیم که کامو ورشکستگی اخلاقی اتحاد شوروی را روشنتر از سارتر میدید. امّا در ۱۹۵۲، هر دو نفر در دورهای آشفته و گلآلوده از تاریخ میکوشیدند دریابند و بگویند که درست چیست و کدام است.
Travis
حجم
۱۴۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۴۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۶۳,۰۰۰
تومان