به گفته یونگ، «معنا زمانی خلق میشود که افراد حس میکنند زندگی نمادین دارند و بازیگران نمایش الهی هستند. این تنها منبع معنای زندگی بشر است. همه چیز پیش پا افتاده است و میتوان آنها را کنار گذاشت. شغل و فرزندآوری همگی در مقابل معنادار بودن زندگی نوعی مایا یا وهم هستند.»
الهام
یونگ بر این باور بود که بهترین کاری که هرکسی میتواند برای جهان بکند جلوگیری از فرافکنیهای سایه خود است.
الهام
فروید به این نتیجه رسید که روان رنجوری بهای تمدن است
الهام
این فکر که افراد برای تبدیل شدن به خودی که اسرارآمیز و کاملاً منحصربهفرد است و ارزشهایش ممکن است با ارزشهای خویشان و نیاکانش تفاوت داشته باشد به افرادی که قبل از ما میزیستهاند به ندرت القاء میشده است.
پریوش