بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کارل مارکس در ترازو | طاقچه
کتاب کارل مارکس در ترازو اثر اویگن بوم باورک

بریده‌هایی از کتاب کارل مارکس در ترازو

۳٫۳
(۹)
بدین ترتیب است که بوم-باورک، پیوسته (مفاهیم) طبیعی و اجتماعی را خلط می‌کند. این خلط مفاهیم، در توصیفش از کیفیات مازاد کالاها کاملا مشهود است. معجون شگفت‌انگیزی است: تخصیص، بیان حقوقی روابطی تاریخی است که برای مبادله‌پذیر شدن اجناس، باید وجود آنها را مسلم انگاشت (چنین واقعیتی «ماقبل اقتصادی» است)، اما اینکه چنین چیزی چطور باید معیاری کمّی شود، توضیح‌ناپذیر خواهد ماند.
روزبه آقاجری
از نظر بوم-باورک، کار چیزی نیست مگر یکی از اجزای تعیین‌کنندهٔ برآورد شخصی از ارزش؛ حال آنکه از نظر مارکس کار، بنیان و یاختهٔ واصلِ جامعه انسانی است و میزان بهره‌وری کار و شیوه سازمان کار است که سرشت زندگی اجتماعی را می‌سازد. از آنجا که کار به جهت کارکرد اجتماعی‌اش و در هیئت کل کارِ جامعه که هریک از اعضای جامعه فقط پاره‌ای از آن را انجام می‌دهند، بنیان ارزش را پی می‌نهد، پدیده‌های اقتصادی تابعی از قوانین عینیِ مستقل از اراده افراد هستند و روابط اجتماعی آنها را سامان می‌دهند. در پشت پوسته ظاهریِ پدیده‌های اقتصادی، روابط اجتماعی یا روابط تولیدی را می‌بینیم که کالاها در قالب آن به‌مثابه میانجیگرانی عمل می‌کنند که روابط اجتماعی، بازتولید فرایندهای واسطِ آنها هستند
روزبه آقاجری
اما حتی پس از فرو ریختن این حصار هم سوسیالیسم ـ در عمل و در نظر ـ به همراه نظام مارکسی فرو نخواهد ریخت. سوسیالیسم همچنان‌که پیش از مارکس بوده است، پس از او هم خواهد ماند. از مبالغه‌ها که بگذریم، نیروی جان‌بخش سوسیالیسم را می‌توان در جان تازه‌ای دید که نظریه اقتصادی در پی پیدایش سوسیالیست‌های تئوری‌پرداز یافته است و همچنین در «چکیدن قطرات روغن سوسیال» می‌توان دید که این روزها کار دولتمردان را (در زمینه توجیه مداخله در امور) تسهیل کرده است، و در پاره‌ای موارد به سودشان هم هست. به گمان من، آن چیزی که نیروی جان‌بخش سوسیالیسم است، رهبران خردمندتر آن است که فرصت مغتنمِ تلاش برای پیوند زدن سوسیالیسم به یک نظام علمی را که امکان بقایش بیشتر باشد، از دست ندهند. این رهبران خواهند کوشید برای حمایت‌هایی که زوال یافته‌اند، جایگزین‌هایی پیدا کنند. اینکه از درون پالایش این ایده‌های آشوب‌زده چه حاصل خواهد شد، در آینده معلوم خواهد شد.
laissez faire
مایلم به‌صورت گذرا بگویم که فرض نخستین (ارسطو و مارکس) دایر بر اینکه، مبادله دو چیز باید تجلی یک «برابری» باشد، از نظر من چنان عتیقه شده است که سخن گفتن از واقع‌بینانه نبودنش دیگر موضوعیت ندارد. رک و پوست‌کنده بگویم از نظر من ایده‌ای نادرست است. جایی که برابری و تعادل کامل پدید آید، هیچ مبادله‌ای رخ نمی‌دهد که این تعادل را بر هم بزند. بنابراین، وقتی در فرایند مبادله، ماجرا به جابجایی مالکیت کالاها ختم می‌شود، بیشتر حکایت از آن دارد که نوعی نابرابری یا رجحان وجود دارد که موجب جابه‌جایی می‌شود.
laissez faire

حجم

۹۶۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۹۶۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد