بریدههایی از کتاب استایل
۳٫۳
(۴۳۳)
یه وقتایی گذشته یه جوری آدمو خط خطی میکنه که هیچ اتفاق خوبی توی آینده نمیتونه براش پاکن بشه.
liligh78
به نظر من سکوت حامل خیلی حرف ها بود. گاهی از موافقت نشات میگرفت و گاهی از مخالفت. گاهی از خواستن و گاهی از نخواستن. گاهی هم مثل الان از تفکر غلیظ و آزاردهنده. مفهوم سکوت را فقط میشد از نگاه ها فهمید.
Sara.iranne
با انگشت سینه اش را نشانه رفت و گفت:
- حق با منه!!!
انگشتش را گرفتم از سینه اش جدا کردم و گفتم:
- همه آدما فکر میکنن حق با خودشونه. وقتی بهت میگن منطقی که بتونی وقتی حق باهات نیست، قبولش کنی.
Sara.iranne
هر کس با تو همان گونه ای رفتار میکند که خودت به او اجازه میدهی.
Negaarstan
ای کاش والدینی که نمیتوانستند با هم کنار بیایند این را میفهمیدند که جدا نشدنشان به نفع فرزندانشان نیست! این ظلم است در حق آنها که در محیطی پر از تشنج و عذاب بزرگ شوند.
Mahboob
مثل همیشه چشمانش میخندید و یک جوری خوشحال بود که انگار فردا تعطیل است!
Sara.iranne
واقعاً که درست گفته اند همیشه بهترین آدمهایی که در زندگی کنارت میمانند در ابتدای آشنایی بدجور میروند روی اعصابت.
Hayley Mikelson
من مردم وقتی دستت را در دست دیگری دیدم. وقتی نگاهت را در نگاه دیگری ... من یک بار مُردم فقط بدنم آن را نفهمید!
Sepide Deris
«مگذار که عشق به عادت دوست داشتن تبدیل شود، عشق عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست. پیوسته نو کردن خواستنی است که خود پیوسته خواهان نو شدن است و دگرگون شدن! تازگی ذات عشق است و طراوت بافت عشق! چگونه میشود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق هم چنان عشق بماند؟»
błüĕ
مگر سرما هم میتوانست آتش بزند؟! من این را با تمام وجود فهمیدم که صدای سرد، احساس سرد، کلمات سرد، آتش میزنند. میسوزانند. خاکستر میکنند!
Negaarstan
حجم
۶۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۷۲۰ صفحه
حجم
۶۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۷۲۰ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان