بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تدبر در هستی؛ تدبر در اسماء | طاقچه
۵٫۰
(۵)
انسان به واسطه قرآن به مقام بیان رسید تا بتواند هر چیز را تبیین نموده، با هر چیز خدا را دیده، در هر چیز او را جستجو نموده و همگی او شود. پر واضح است که در چنین مکتبی حرف از جدایی قرآن از علم، قرآن از زندگی، قرآن از سیاست، قرآن از اجتماعیات، قرآن از تجربه، و اساساً هرگونه جدایی میان قرآن از هر شأنی از شئون انسان و عالم هستی، گناهی نابخشودنی و تکذیبی آشکار است که عاقبتی بس دردناک را برای فرد و البته جامعه به همراه خواهد داشت.
زیـن‌الدیـن
تدبر در اسماء به معنای: فهم کاربردی از تمامی سبب‌هایی است که انسان را به قرب الهی نزدیک می‌کند.
محمدرضا میرباقری
هر آیه مأوایی است که انسان را از ظلمت جهلی می‌رهاند.
محمدرضا میرباقری
اگر حق در عالم تجلی یافته است به دلیل رحمتی بوده که خود او بر خود واجب کرده است.
محمدرضا میرباقری
این همه عکس می‌و نقش مخالف که نمود یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد
محمدرضا میرباقری
حقیقت نظر به وجه الله را می‌توان با فهم و تدبر در اسماء آموخت و ابتغاء وجه الهی را می‌توان با پناه گرفتن در پناهگاه اسماء حسنی عملی کرد.
محمدرضا میرباقری
علم در انسان به واسطه نور برای انسان حاصل می‌شود.
محمدرضا میرباقری
رشد عبارت است از برطرف شدن نیاز به تناسب تقدیر و ظرف وجودی موجودات که با توسعه وجودی همراه است.
محمدرضا میرباقری
با تجلی نور وجود در عالم،‌ هستی حیات می‌یابد و مخلوقات هر یک متناسب با ظرفیت خود از وجود بهره‌مند می‌شوند
محمدرضا میرباقری
تا کودکی زاده نشود و به دایره مخلوقات قدم نگذارد، از هست و هستی خود نیز واقف نمی‌شود، بنابراین وجود در لباس اسم خود را می‌نمایاند و در صورت نبود اسم، وجود در غیبت خواهد بود.
محمدرضا میرباقری
نیاز ویژگی عجین‌شده با گوهره وجودی موجودات است که آنان را به سمت رافع خود می‌کشاند.
محمدرضا میرباقری
عالم، عالم نشانه‌هاست. طفل که گریه می‌کند غریبی خود را می‌بیند و یا به هر علت دیگر، به هر حال نیاز دارد که آرام بگیرد. به سببی مانند مادر و آغوش او نشانه‌ای از امنیت و غذا حس می‌کند و آرام می‌گیرد. سپس با نشانه‌ای در درون خود گرسنگی را حس می‌کند و با نشانه‌ای مادر را شناسایی می‌کند و با نشانه‌ای به غذا خوردن دلالت می‌یابد و با نشانه‌ای هم از سیر شدن خود مطلع می‌شود. به این نشانه در فرهنگ قرآن «فلق» گفته می‌شود.
اتنا
ولی در انسان، فطرتی سرشته شده که می‌تواند از نیاز خود مطلع شده و هوشیارانه برای برطرف شدن نیازش در تکاپو باشد؛ زیرا ساختاری در او وجود دارد که به وسیله آن می‌تواند آگاهانه به هر چیزی علم پیدا کند. در این صورت به فرایند نیاز و بی‌نیازی انسان که می‌تواند به علم او در آید و از آن به خوشی و راحتی دست یابد،‌ «نعمت» و به عامل تأمین کننده نعمت، «رزق» گفته می‌شود. بدین ترتیب یادآوری نعمت به معنای توجه به این حوزه از اختیار هوشیارانه است. چه اینکه اگر انسان به این حوزه راه نیابد، در تشخیص نیازهایش به اشتباه افتاده و یا رافع نیازش را به غلط انتخاب می‌کند و به «افک» یا رویگردانی از بی‌نیاز مطلق که همان فاطر رحمان است دچار می‌شود
اتنا
فتح و امساک رحمت: مخلوقِ نیازمند، با دریافت فیض است که به بی‌نیازی می‌رسد؛ به آن فیض، «رحمت» و به رسیدن فیض، «فتح و گشایش» گفته می‌شود. اما اگر فیضی به او نرسد، به این معناست که دچار «امساک» شده است.
اتنا
بدین ترتیب همه مخلوقات دارای ویژگی‌های زیر هستند: ۱. به چیزهایی نیاز دارند. ۲. با اسبابی نیاز آنها مرتفع می‌شود. ۳. برای برطرف شدن نیازشان از طرف خالقشان تا مهلتی مقرر اذن یافته‌اند و یا به تعبیر دیگر، امکان تکاپو برای رفع نیاز را تا مهلتی مقرر (اجل) دارا هستند. ۴. واسطه‌هایی برای برطرف شدن نیازشان قرار داده شده است. بدین ترتیب می‌توان تمام مخلوقات را با توجه به نیازشان از هم متمایز کرد، این تمایز که به جریان فاطریت مربوط می‌شود، سرشت و فطرت هر مخلوقی را شکل می‌دهد.‌ بنابراین می‌توان گفت: ۱. تمایز هر مخلوق با مخلوق دیگر را سطح نیاز آنها تعیین می‌کند. ۲. فطرت هر مخلوق بر اساس نیاز شکل می‌گیرد. ۳. برطرف شدن نیاز با رحمتی عام از جانب خداوند است.
اتنا
از این رو تمامی داد و ستدهایی که در چرخه هستی میان موجودات شکل می‌گیرد، ریشه در نیازی دارد که موجودات آن را درمی‌یابند. از این رو هر حرکتی در نظام عالم، وابسته به درک نیازی است. تمامی موجودات، موجودیتشان با نیاز قرین است، زیرا مخلوق‌اند. مخلوق‌بودن عامل نیازمندی موجودات و اساس حرکت و تکاپو و ارتباط‌گیری آنان با هستی می‌باشد.
اتنا
با توجه به سوره‌های قرآن: - هر جا از حرکت سخن به میان می‌آید، پناه و پناهندگی در آن موضوعیت دارد. یکی از نمادهای حرکت «إذا» است. - هر جا از نقص سخن به میان می‌آید، تسبیح و تنزیه ذات الهی از آن نقص موضوعیت دارد. یکی از نمادهای نقص «ف» است. - هر جا از زیبایی و کمال سخن به میان می‌آید حمد در آن موقعیت موضوعیت دارد. یکی از نمادهای کمال «اسناد» و «حکم» است. - هرجا از نفی غیر سخن به میان می‌آید، تهلیل موضوعیت دارد. از نمادهای آن «لا»، «ما»، «غیر» و «الّا» است. - هرجا از تفضیل و برتری سخن به میان می‌آید، تکبیر موضوعیت دارد. از نمادهای آن «افعل تفضیل» است.
عادیات
توحید در ابعاد مختلف می‌تواند چشمان انسان را باز و او را از نابینایی خارج کند. در این صورت است که انسان از ظلمات خارج می‌شود و گرنه انسان به اندازه‌ای که مشرک است نابیناست
szt213
امیرالمؤمنین علیه السلام خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و از نیازی به ایشان گلایه و شکایت کرد، آن حضرت فرمودند: آیا می‌خواهی تو را به کلماتی راهنمایی کنم که آنها را جبرئیل به من هدیه کرد؟ این کلمات هفده حرفش بر روی پیشانی جبرئیل و چهار حرفش بر پیشانی میکائیل و چهار حرفش بر پیشانی اسرافیل و چهار حرفش پیرامون کرسی و سی و سه حرفش در اطراف عرش نوشته شده است و هیچ شخص گرفتار و محزون و اندوهگین و غم زده و هیچ شخصی که از سلطانی یا شیطانی بهراسد، نیست که خدای عزوجل را با این کلمات بخواند، مگر آنکه خدا او را کفایت کند. و آن دعا این است: یَا عِمَادَ مَن لَا عِمَادَ لَهُ وَ یَا سَنَدَ مَن لَا سَنَدَ لَهُ وَ یَا ذُخرَ مَن لَا ذُخرَ لَهُ وَ یَا حِرزَ مَن لَا حِرزَ لَهُ وَ یَا فَخرَ مَن لَا فَخرَ لَهُ وَ یَا رُکنَ مَن لَا رُکنَ لَهُ یَا عَظِیمَ الرَّجَاءِ یَا عِزَّ الضُّعَفَاءِ یَا مُنقِذَ الغَرقَی یَا مُنجِیَ الهَلکَی یَا مُجمِلُ یَا مُنعِمُ یَا مُفضِلُ أَسأَلُ الله الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ الَّذِی سَجَدَ لَکَ سَوَادُ اللَّیلِ وَ ضَوءُ النَّهَارِ وَ شُعَاعُ الشَّمسِ وَ نُورُ القَمَرِ وَ دَوِیّ المَاءِ وَ حَفِیفُ الشَّجَرِ یَا الله یَا رَحمَانُ یَا ذَا الجَلَالِ وَ الإِکرَامِ
szt213
اگر انسان در مسیر خود نیازی را به اشتباه تشخیص دهد، با در خواستی متناسب با طلب خود روبرو می‌شود و اجابتی بر ضرر خود نصیبش می‌گردد.
کاربر ۲۴۲۴۰۴۰

حجم

۱۰٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۳۷ صفحه

حجم

۱۰٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۳۷ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد