بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خطاب به عشق | صفحه ۳۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خطاب به عشق

بریده‌هایی از کتاب خطاب به عشق

نویسنده:کاترین کامو
انتشارات:نشر نو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۸۷ رأی
۳٫۶
(۸۷)
من در حالی این جملات را می‌نویسم که واقعاً غمگین هستم و این دو روز به‌نظرم بس طولانی می‌آید، هر چقدر هم که استراحتم منطقی باشد.
rzvmn
زندگی چهره‌ای ندارد به‌جز چهرۀ تو.
rzvmn
من همین را انتظار می‌کشم، تو را انتظار می‌کشم.
rzvmn
دور از تو طویل‌اند ساعت‌ها.
rzvmn
بخواب، استراحت کن. به‌زودی کنار هم بیدار خواهیم شد.
rzvmn
داشتم از حرف‌هایی که می‌خواستم به تو بگویم، از این عذاب الیم که در آن هستم و از حس عطوفتی که در وجودم می‌لرزد خفه می‌شدم.
rzvmn
عشق ما وجود دارد و وصال تو. آخ از وصال تو!
rzvmn
به‌لحاظ جسمی بهترم. به‌لحاظ عصبی خیلی خوب نیستم. اما به "ما" تکیه کرده‌ام و این نیرو بی‌نهایت است. عشق تو سرشارم می‌کند.
rzvmn
بیشتر از هر چیز دلم می‌خواست می‌توانستم تمام روحم را در چشمانم بگذارم و تا ابد، تا هنگام مرگم، به تو نگاه کنم.
آتاراکسیا
من چقدر خوشبختم ماریا! آیا ممکن است؟ آنچه در وجودم پر می‌زند از جنس شادیِ دلدادگی‌ست. اما در عین حال تلخی رفتنت را می‌چِشَم. غم چشم‌هایت را، وقتِ وداع. واقعیت این است که طعم با تو بودن طعمی‌ست بین اضطراب و خوشبختی. اما اگر همان‌طور که نوشته‌ای، دوستم داری، باید چیز دیگری به دست بیاوریم. زمان، زمان ماست که عاشق شویم و عشق را آن‌چنان نیرومند و مستدام بخواهیم تا از فراز همه چیز عبور کنیم.
آتاراکسیا
۲- آلبر کامو به ماریا کاسارس ساعت ۱۶، ژوئن ۱۹۴۴ ماریا عزیزکم، تلفن که می‌زدم به خانه‌ات، امیدوار بودم ببینمت. اما دیگر فرصتش را ندارم. این نامه را بینِ دو قرار برایت می‌فرستم. البته منظور خاصی ندارم، اما حدس می‌زنم امشب که برمی‌گردی پیدایش می‌کنی و آن‌وقت به من فکر می‌کنی. من خسته‌ام، به تو احتیاج دارم. اما با اینکه قبول دارم که نمی‌توانیم به همدیگر از این حرف‌ها بزنیم؛ باید کنار من می‌بودی. شب بخیر عزیزم. زیاد بخواب. خیلی زیاد به من فکر کن. تا فردا می‌بوسمت.
آتاراکسیا
برای تو می‌نویسم، در انتظار تو، چون احتیاج دارم که با اضطراب درونم بجنگم.
M.M. SAFI
باقی چیزها هیچ حس و تصوری ندارم. روحی مرده. اما به‌محض اینکه در فکرم، شوق تو را و خاطرهٔ صورتت را و حرکاتت را و بدنت را زنده می‌کنم، زندگی و حرارت به وجودم برمی‌گردد. تو منتظرم هستی، نیستی؟
rzvmn
من هرگز کتاب‌هایی را که خوانده‌ام فراموش نخواهم کرد: بیگانه، کاکاسیاه کشتی نارسیسوس. بعدش احساس کردم آماده‌ام که پی‌یر یا ابهامات را بخوانم. شروعش کردم و می‌نوشیدمش با تمام لذت؛ لذتی که آدم از پیدا کردن راه خودش به‌شکلی خاص می‌برد.
nasrin
از آن طرف هم برای اینکه دیگر کاملاً حالم سر جایش بیاید، هوا هم خراب شده است، خیلی خراب، بی‌نهایت خراب، و چون هر شب من با سماجت دوباره به فردا امیدوار می‌شوم فردایش هوا تا آنجا که ممکن است خراب‌تر می‌شود.
mobina
سخت شکوهمند اما هولناک است که باید یکدیگر را وقت مخاطره و تردید هم دوست بداریم، در قعر دنیایی که فرو می‌پاشد و در تاریخی که زندگی انسان پشیزی نمی‌ارزد. همین که چهره‌ات از ذهنم پاک می‌شود آرامشم را از دست می‌دهم. اگر نیایی طاقت خواهم آورد؛ اما چه طاقتی؟ در بطن اندوه، در برهوت دل.
mobina
من اگر مرد به دنیا آمده بودم دلم می‌خواست یکی مثل تو باشم.
rzvmn
هر شب من با سماجت دوباره به فردا امیدوار می‌شوم
rzvmn
بر روی زمین است که به تو نیاز دارم نه در خیال.
rzvmn
از تو فقط یک چیز می‌خواهم: اینکه همان‌طور که من نگاهت می‌کنم نگاهم کنی و این هرگز تمام نشود.
rzvmn

حجم

۶۶۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۶ صفحه

حجم

۶۶۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۶ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۷۰,۰۰۰
۳۰%
تومان