بریدههایی از کتاب زنده تر از زندگی
نویسنده:کریستین بوبن
مترجم:دل آرا قهرمان
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۵ رأی
۴٫۱
(۱۵)
برای مدتی دراز.
باید دوبار به دنیا آمد تا بشود کمی زندگی کرد،
AS4438
باز هم زندگی کنید همواره بیشتر و بیشتر زندگی کنید، خود را آزار ندهید و خنده را فراموش نکنید.
AS4438
میخواهی بدانی که برای من که هستی: تو آنی که نمیگذارد من برای خودم کافی باشم. من قدرت تنهایی زیادی دارم. میتوانم روزها، هفتهها، ماهها تنها بمانم. چرت زنان، آرام، مثل یک نوزاد سیر. تو آمدی و این چرت را پاره کردی. این قدرت را واژگون کردی.
pejman
«ما نمیتوانیم کسی را دوست داشته باشیم مگر این که بخواهیم او را بیاختیار در قلب خویش جای دهیم،
AS4438
آدم از دلتنگی و فقدان میتواند پژمرده میشود.
da☾
چه بسیار مردمانی هستند که از سلامتی خویش بیمارند،
AS4438
ما ساکن مناطق نیستیم. ما حتی در زمین هم ساکن نیستیم. قلبهای کسانی که دوستشان داریم خانهٔ حقیقی ما هستند.
pejman
دوستت دارم ـــ این مرموزترین کلام موجود است، تنها کلامی که شایسته است قرنها به تفسیر آن پرداخته شود.
pejman
باید دوبار به دنیا آمد تا بشود کمی زندگی کرد، حتی کمی. باید جسماً به دنیا بیائیم و بعد روحاً. هر دوی این تولدها همچون کندن میماند. اولی جسم را به دنیا پرتاب میکند و دومی روح را تا آسمان پرتاب میکند. تولد دوم من زمانی آغاز شد که تو وارد اتاقی شدی، چهارشنبه شبی در اواخر ماه سپتامبر ۱۹۷۹، حدود ساعت ده شب.
Yegiii ^_^
یک مادر کامل مادریست که مثل تو، عشقش را بیحساب میدهد، بدون انتظار بازگشت و مخصوصاً او فقط به خاطر بچههایش زندگی نمیکند، جای دیگر هم زندگی میکند، از عشقهایی دیگر هم زندگی میکند، او کاملاً حضور دارد در هر حرکت یا هر واژه، الو دودوی من، و بلافاصله جای دیگریست، یا اگر ترجیح میدهید، بهترین مادرها آنانی هستند که دنیا مادرهای بد مینامد، آنهایی که فقط به بچههایشان فکر نمیکنند، یا به عبارت دیگر، بهترین مادرها آنانی هستند که فراموش نمیکنند با همان شدت، زن، معشوقه، بچه باشند، نمیدانم مطلب به این سادگی را چگونه بفهمانم، نمیدانم آنچه را مسلم است چگونه توضیح بدهم، آنچه بهترین مادرها هستند، یک جمله تنها میتواند آن را بگوید و این جمله برای همه زندگی تو و همه مرگ تو مناسب است: خود را میدهند و میروند.
nicol825
باید دوبار به دنیا آمد تا بشود کمی زندگی کرد، حتی کمی. باید جسماً به دنیا بیائیم و بعد روحاً.
pejman
من آهسته با تو سخن میگویم، من با صدایی شیفتهوار با تو سخن میگویم، من از صدای مردم قرن دوازدهم استفاده میکنم تا با تو سخن بگویم، من کلمات گل سرخ و نسترن را به کار میگیرم، کوره راههای عشق با نزاکت را، غزل سرایان قرون وسطی مداح لطف زنانی بودند که از آن ایشان نبودند بلکه به شاهزادهای تعلق داشتند، امروز تو همسر پادشاه نوری، تو در بازوان قدرتمند خداوند میخوابی و این مانع نیست تا من با تو سخن بگویم و زبان بازی کنم، هیچ چیز و هیچ کس هرگز مانع من نخواهد شد، نه شاهزاده نه خدا، با سخن گفتن با تو من به کلامم این بخت را میدهم که شیرین باشد، به اندازهٔ کافی جنونآمیز باشد تا هرگز به سوی یکنواختی پر چانگی نرود
nicol825
حجم
۶۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۶۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۴۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد