بریدههایی از کتاب عاشق بارانی من
۲٫۷
(۱۷۹)
"هی! بیکس که باشی میفهمی که چه جوری دوست داری خیلیها را به خودت ربط بدهی! "
mohammad44
براستی که عشق عصارهی بودن است، به انسان توانی میبخشد که مجنون وار، با علاقه کوه مصائب را بشکند و بر هر پاره سنگ به جا مانده از آن، نقش صد آیینهی، لیلی قلبش را ثبت کند.
tannaz
"بیبی میخوام از حال و هوایی که دارم در بیام، همش زندگی منو اینطرف اونطرف میکشوند، حالا میخوام زندگیو دنبال خودم بکشونم! "
tannaz
"نه از سرم میفتی نه از چشمم
کجای دلم نشستهای که
جایت اینقدر امن است! "
sahar5358
بودم، از خداوند میخواستم که تقدیری زیبا و عاشقانه را برای فرزندانم رقم بزند، چرا که بی عشق زندگی فقط گذران لحظههای پیاپی است و این عشق است که یاد ما را در جریان عبور رودخانهی داستان زندگی، ماندگار میکند.
Fariba Alishirzad
اصلا نمیفهمیدم بیبی چه میگوید، همانطور چند ثانیهای نگاهش کردم تا آنکه خود بیبی شروع کرد به توضیح دادن:
🎈asi
"لالایی کن عزیزم دنیا زشته
همه چی توی دست سرنوشته
لالایی کن که شاید توی رویا
قشنگتر شن همه رسمای دنیا
لالایی کن تا من آروم بگیرم
شاید وقتی که خوابیدی بمیرم
لالایی کن منم با تو میخوابم
که مثل عکسی کهنه توی قابم
لالایی کن چشات مثل ستاره
داره خاموش میشه از غم دوباره
لالایی کن که تب داره نگاهت
مثه من بگذر از بخت سیاهت
لالایی کن نترس که پیشتم من
بزن این بغض تنهاییتو بشکن
لالایی کن شدی پژمرده و زرد
که لعنت بر کسی که با تو این کرد
لالایی کن با هم آروم بگیریم
و اونوقتی که خوابیدیم بمیریم"
tannaz
"یک آسمان پرنده روی شاخهها
در باغ بامداد
یک آسمان پرنده
سرگرم شستشو
در چشمه سار باد!
یک آسمان پرنده،
در بستر چمن
آزاد، مست، شاد...
از پشت میلهها،
بغضی به های های شکستم،
قفس مباد!
masih
"هی! بیکس که باشی میفهمی که چه جوری دوست داری خیلیها را به خودت ربط بدهی! "
tannaz
"یک آسمان پرنده روی شاخهها
در باغ بامداد
یک آسمان پرنده
سرگرم شستشو
در چشمه سار باد!
یک آسمان پرنده،
در بستر چمن
آزاد، مست، شاد...
از پشت میلهها،
بغضی به های های شکستم،
♧choi shi lan♧
"برای پنهان شدن از دید مشکلاتی که در گیرت میکنه، باید کمی خودت رو منعطف کنی!
سِتآرِه شَب؛
براستی که عشق عصارهی بودن است، به انسان توانی میبخشد که مجنون وار، با علاقه کوه مصائب را بشکند و بر هر پاره سنگ به جا مانده از آن، نقش صد آیینهی، لیلی قلبش را ثبت کند.
(:Tarlan banoo:)
گاهی هم عشق محتاج آدمیست، این ماهیت عشق است که در هر زمان یکطور خودش را به ما بنمایاند.
(:Tarlan banoo:)
این عشق است که یاد ما را در جریان عبور رودخانهی داستان زندگی، ماندگار میکند.
(:Tarlan banoo:)
"بیبی کی تو اون خونه روبروییه میشینه؟ "
بیبی قیافهای متفکرانه به خودش گرفت و پرسید: "کدوم؟ "
"همون در آبیه! "
... بیبی دستش را زیر چانهاش گذاشت، کمی فکر کرد و بعد ابروهایش را بالا انداخت و گفت: "آهان، سهرهوردی رو میگی! "
"سهرهوردی؟!"
بیبی شروع کرد: "آرمین، مهندسه هم استاد دانشگاه! پسر مقبولیه، خانوادهی سهرهوردی اینجا مینشستن، باباهه راننده بود ماشین ماله خودش نبود، با صاحب کارش حرفش شد، آرمین اون زمان ده دوازده سالش بود،
♡♡doonya♡♡
گریزی از عشق نیست
♧choi shi lan♧
این خلاف قاموس همیشگی عشق است، اما از من بشنوید که حقیقت دارد، گاهی هم عشق محتاج آدمیست، این ماهیت عشق است که در هر زمان یکطور خودش را به ما بنمایاند. درست زمانیکه فرزندانت عشق تو میشوند، آسمان وجودت میبارد از عشق و عشق نم خورده، خیس و بارانی، آغوش تو را میخواهد و بس!
عشق یعنی کتاب
"لالایی کن عزیزم دنیا زشته
همه چی توی دست سرنوشته
لالایی کن که شاید توی رویا
قشنگتر شن همه رسمای دنیا
لالایی کن تا من آروم بگیرم
شاید وقتی که خوابیدی بمیرم
لالایی کن منم با تو میخوابم
که مثل عکسی کهنه توی قابم
لالایی کن چشات مثل ستاره
داره خاموش میشه از غم دوباره
لالایی کن که تب داره نگاهت
مثه من بگذر از بخت سیاهت
لالایی کن نترس که پیشتم من
بزن این بغض تنهاییتو بشکن
لالایی کن شدی پژمرده و زرد
که لعنت بر کسی که با تو این کرد
لالایی کن با هم آروم بگیریم
و اونوقتی که خوابیدیم بمیریم
عشق یعنی کتاب
این خلاف قاموس همیشگی عشق است، اما از من بشنوید که حقیقت دارد، گاهی هم عشق محتاج آدمیست، این ماهیت عشق است که در هر زمان یکطور خودش را به ما بنمایاند. درست زمانیکه فرزندانت عشق تو میشوند، آسمان وجودت میبارد از عشق و عشق نم خورده، خیس و بارانی، آغوش تو را میخواهد و بس!
mansam
گویی خورشید و آسمان هزار پاره شده، سپس در هم آمیختهاند و شاه غزل یکدلیشان را در نقش و رنگهای کاشیهای نمای داخلی و خارجی مسجد حک کردهاند تا چنین شاهکاری را بیافرینند.
maryam342
حجم
۱۲۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۱۲۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
قیمت:
رایگان