بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گوژپشت نتردام | طاقچه
تصویر جلد کتاب گوژپشت نتردام

بریده‌هایی از کتاب گوژپشت نتردام

نویسنده:ویکتور هوگو
انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:
۴.۰از ۴۶ رأی
۴٫۰
(۴۶)
بر دیوارها جز نقش چند شاخه‌ی رعنای زنبق که با بوته‌های گل سرخ به هم بسته شده و به سال ۱۴۳۴ به دست (ماتیو بی ترن) نقاشی شده بود چیزی دیده نمی‌شد، ولی این پرده نقاشی غذای بسیار ناچیزی بود.
نیلوفر🍀
«جایی که به زنان احترام می‌گذارند، خدایان شاد می‌شوند، جایی که زنان را تحقیر کنند نماز و دعا فایده‌ای ندارد
sepid sh
ـ اگر آب سرد نبود خودم را غرق می‌کردم!
R.R
آن‌چه را که در روبه‌رو به دنبالش می‌گردی در پشت سر نهاده‌ای!
R.R
«مانو» در این باره چه می‌گوید: «جایی که به زنان احترام می‌گذارند، خدایان شاد می‌شوند، جایی که زنان را تحقیر کنند نماز و دعا فایده‌ای ندارد ـ دهن زن همواره چون آب جاری و نور خورشید پاک است. زن باید نامی دلپذیر و نرم و وهم‌انگیز داشته باشد، نام زن باید با حروف صدادار کشیده منتهی شود.»
mari
باید زندگی روزمره را به نحوی گذرانید حتی زیباترین اشعار اسکندریه نیز ارزش تکه پنیری ندارند.
mari
هر چه عشق دور از عقل باشد ریشه‌اش محکم‌تر است.
warawara
آدمی هر چند بی‌ایمان باشد دقایقی فرا می‌رسد که در آن به معبدی که در دسترس اوست توسل می‌جوید.
mari
درد شدید نیز به مانند شادی فراوان بسیار کم دوام است، قلب آدمی مدت‌ها نمی‌تواند به یک قطب باقی بماند.
mari
«جایی که به زنان احترام می‌گذارند، خدایان شاد می‌شوند، جایی که زنان را تحقیر کنند نماز و دعا فایده‌ای ندارد
pardis
«نتردام» امروز چون جمجمه‌ای است که کاسه‌های چشم آن برجا است ولی در آن اثری از نگاه نیست.
sepid sh
در زندگی لحظاتی پیش می‌آید که در آن زنان نیروی مافوق بشری پیدا می‌کنند.
م.ظ.دهدزی
آدمی هر چند بی‌ایمان باشد دقایقی فرا می‌رسد که در آن به معبدی که در دسترس اوست توسل می‌جوید.
م.ظ.دهدزی
یونانیان به تعداد چشمه‌های خود خدایان داشتند، شماره خدایان ایرانی نیز با ستارگان آسمان برابر بود.
R.R
او قادر بود اندوه خود را بیش از شادی خویش پنهان دارد.
م.ظ.دهدزی
راهب گفت: ـ آیا شما آرزویی به دل ندارید؟ ـ نه. ـ نگرانی چطور؟ ـ من نه تأسف و نگرانی دارم و نه آرزو، من زندگی خود را سر و سامان داده‌ام. کلود گفت: ـ آدمی سر و سامان می‌دهد ولی عوامل آن را به هم می‌زنند.
م.ظ.دهدزی
عشق چون درختی است که رشد می‌کند و ریشه‌های عمیقی در وجود ما می‌دواند و بر قاب شکسته‌ای شاخ و برگ می‌رویاند. اما توجه مسئله بسیار دشوار می‌نماید و آن افزایش شدت عشقی به نسبت بی‌منطق بودن آنست، هر چه عشق دور از عقل باشد ریشه‌اش محکم‌تر است.
م.ظ.دهدزی
درد شدید نیز به مانند شادی فراوان بسیار کم دوام است، قلب آدمی مدت‌ها نمی‌تواند به یک قطب باقی بماند.
م.ظ.دهدزی
خود را قدر‌قدرت می‌پنداشتم اما دیدم که تقدیر از من نیرومندتر است.
م.ظ.دهدزی
بر آن شدم که تو را بار دیگر ببینم، با تو آشنا شوم، بدانم کیستی و ببینم آیا واقعاً تو به همان قدر زیبایی که من پنداشته‌ام! شاید بتوانم از این راه رؤیا را با واقعیت درهم شکنم. به هر حال امیدوار بودم که تجدید دیدار تو و تأثیرات حاصل از آن، تأثرات پیشین را که دیگر برایم تحمل‌ناپذیر می‌شد محو کند. در جستجویت بودم، یک بار دیگر تو را دیدم. چه بدبختی! وقتی که برای بار دوم تو را دیدم قرار از کفم رفت و می‌خواستم هزاران بار تو را ببینم، می‌خواستم همیشه و هر روز تو را ببینم. بله ـ در این سراشیب دوزخی چگونه ممکن بود توقف کرد؟ اختیار از دستم در رفته بود. انتهای ریسمانی که ابلیس بر بالم بسته بود به پای تو گره می‌خورد.
م.ظ.دهدزی

حجم

۴۸۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۸۴ صفحه

حجم

۴۸۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۸۴ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد