بریده‌هایی از کتاب دختری که رهایش کردی

«همیشه فکر می‌کنم اگه بتونی از کاری که دوست داری درآمد کسب کنی، زندگی یکی از بهترین هدیه‌هاش رو بهت بخشیده.»

یه هنرمند برای هر اثری که خلق می‌کنه، تکه‌ای از وجودش رو توی اون اثر جا می‌ذاره

وقتی مادرتان را از دست می‌دهید درنهایت از او مثل یک فرشته یاد می‌کنید؛ بوسه‌های متعدد از ته دل، کلمات دوست‌داشتنی، آغوش راحت و مهربان

زمان نمی‌تونه چیزی رو که اشتباهه درست جلوه بده.

به دست شکستهٔ او با آتل دست‌ساز خودم نگاه می‌کردم و سعی داشتم به خودم یادآوری کنم که تمام این سختی‌ها به‌خاطر یک هدف است: این‌که ذات ایمان گره‌خورده با امتحان است.

گاهی زندگی پر از مانع است، فقط باید بتوانی هر لحظه تنها یک قدم برداری.

چرا دیگه با اون ارتباط نداری؟ شما دوستای خوبی بودین.» لیو شانه‌اش را بالا می‌اندازد. «مردم از هم دور می‌شن.»

آقای بلنک عزیز! دوست دارم قیمت‌ها را کم کنم، ولی متأسفانه فیزیولوژی بدنم اجازه نمی‌دهد؛ چون من هم باید گهگاهی غذا بخورم. موفق باشید.

«همیشه فکر می‌کنم اگه بتونی از کاری که دوست داری درآمد کسب کنی، زندگی یکی از بهترین هدیه‌هاش رو بهت بخشیده.»

وقتی مادرتان را از دست می‌دهید درنهایت از او مثل یک فرشته یاد می‌کنید؛ بوسه‌های متعدد از ته دل، کلمات دوست‌داشتنی، آغوش راحت و مهربان. چند سال پیش وقتی دوستانش از رفتار آزاردهندهٔ مادرهایشان شکایت می‌کردند، این کلمات برای او به‌قدری ناآشنا بودند که انگار کره‌ای حرف می‌زدند.

خانم دورانت وحشت کرده بود.‌ «ولی این افتضاحه. من اصلاً آلمانی بلد نیستم!» همهٔ ما به او خیره شدیم.‌ «خوب، چطوری مسیر خونه‌م رو توی شهر خودم پیدا کنم وقتی اسم خیابونا رو نمی‌دونم؟»

«اگه برای یه مدت طولانی این‌جا بشینی خیلی چیزا می‌فهمی. تو گوش می‌کنی. این دوره دیگه کسی به چیزی گوش نمی‌کنه، همه می‌دونن قراره چی بشنون، ولی دیگه کسی واقعاً گوش نمی‌کنه.»

بهت افتخار می‌کنم فقط به‌خاطر این‌که ادامه دادی. واقعاً می‌گم. بعضی‌وقت‌ها، دختر عزیزم، همین ادامه‌دادن خودش یه‌جور قهرمان بودنه.

زندگی چیزی خیلی بیش‌تر از برنده شدنه.

ذات ایمان گره‌خورده با امتحان است.

ولی تو زندگی من به‌جز کار و خوابیدن چیز دیگه‌ای وجود نداره. مگه چی می‌شه این تجربه رو هم به زندگیم اضافه کنم؟

به این نتیجه رسیدم. اینا همه شیء هستن. اگه راستشو بخوای، می‌تونن همهٔ اونا رو ازم بگیرن. تنها چیزی که برام اهمیت داره آدما هستن. تموم چیزی که اهمیت داره، اینه که کی رو دوست داری.»

لبخندش قلب هر بیننده‌ای را می‌شکند

منظرهٔ یک یخچال پر به‌طرز عجیبی غافل‌گیرکننده است؛ چون به او یادآوری می‌کند که باید آشپزی کند و غذا بخورد، نه این‌که فقط با بیسکویت و پنیر زنده بماند. یک یخچال پر، طعنه‌ای از تنهایی خودش است.

یه هنرمند برای هر اثری که خلق می‌کنه، تکه‌ای از وجودش رو توی اون اثر جا می‌ذاره و برای همین، ارزش این کارا بی‌نهایته.